فرانتس لیست را بسیاری بزرگترین پیانیست تاریخ میدانند؛ نابغهای مجارستانی که مرز میان مهارت و جادو را در هم شکست. او نهتنها تواناییهای فنی نوازندگی پیانو را از نو تعریف کرد، بلکه چنان نیرویی از شور، خلاقیت و کاریزما در وجودش داشت که شنوندگانش در کنسرتها از هیجان بیهوش میشدند.
لیست در جوانی، با نواختن بینقص آثار بتهوون در برابر خود او، تحسین غول موسیقی را برانگیخت. در دوازدهسالگی تقریباً میتوانست هر قطعهای را تنها با یک نگاه اجرا کند و بعدها با بداههنوازیهای طوفانیاش، واژهی تازهای به ادبیات موسیقی افزود: «لیستومانیا»؛ دیوانگی جمعی مخاطبان در برابر نبوغی که هیچ مرزی نمیشناخت.
در روزگار پیش از گرامافون، کنسرتهای ارکسترال کمتعداد بود و مردم عادی کمتر فرصت شنیدن موسیقی سمفونیک داشتند. لیست با ابداع رسیتال پیانو، موسیقی را از تالارهای اشرافی بیرون آورد و در دسترس همگان گذاشت. او بسیاری از آثار بزرگ، از جمله نه سمفونی بتهوون را برای پیانو تنظیم کرد و بدینترتیب دنیایی از صداهای ارکستر را در قالب دو دست بازآفرید.
اما لیست فقط نوازندهای حیرتانگیز نبود؛ آهنگسازی نوجو نیز بود که مرزهای موسیقی را گسترش داد. او قالب تازهی پوئم سمفونیک (شعر سمفونیک) را ابداع کرد، در شکلگیری مکتبهای ملی موسیقی در روسیه و اروپای شرقی نقش داشت و با حمایت از آهنگسازانی چون برلیوز، واگنر و گریگ، به چهرهای محوری در موسیقی قرن نوزدهم بدل شد.
ویژگی فیزیکی انگشتانش ــ فقدان تقریباً کامل پردههای بین انگشتان ــ به او امکان میداد فواصل گستردهای را با سهولتی افسانهای اجرا کند. اما آنچه او را استثنایی میکرد نه فقط توانایی تکنیکی، بلکه تبدیل موسیقی به تجربهای احساسی و نمایشی بود. پیش از هر اجرا، با حرکات نمایشی دستکشهایش را درمیآورد، پیانوی دوم در صحنه میگذاشت تا تماشاگران از هر زاویه شاهد نبوغش باشند، و از حاضران میخواست تمی ساده پیشنهاد دهند تا آن را در لحظه به شاهکاری بداهه بدل کند.
این شکوه نمایشی البته برای همه خوشایند نبود. کلارا شومان او را «ویرانگر پیانوها» مینامید و برامس بر این باور بود که زرقوبرق زندگی اجتماعی، مانع شکوفایی ژرفای آهنگساز در او شده است. بااینحال، حتی منتقدان نیز نمیتوانستند نبوغ او را انکار کنند.
در سال ۱۸۴۸، در اوج شهرت جهانی، لیست ناگهان از اجراهای عمومی کناره گرفت و به وایمار رفت تا بر آهنگسازی تمرکز کند. در این دوره آثار سترگی چون سونات در سی مینور، سمفونی دانته و سمفونی فاوست را نوشت و شعر سمفونیک را به قالبی اصلی در رمانتیسم بدل ساخت.
سالهای پایانی عمرش به رم گذشت، جایی که به کلیسا نزدیک شد و حتی عنوان افتخاری روحانیت گرفت. موسیقی او در این دوران رنگی درونگرا و مراقبهگرانه یافت؛ گویی پس از طوفان جوانی، به ساحل تأمل رسیده بود.
فرانتس لیست تا واپسین روزها دست از کار نکشید. اندکی پیش از مرگ در ۱۸۸۶، هنوز در تور کنسرت بود. آنتون روبینشتاین، پیانیست بزرگ روسی، دربارهاش گفت:
«هرگز نباید هیچکس را همردیف لیست دانست — نه بهعنوان نوازنده، نه موسیقیدان، و نه حتی انسان؛ زیرا لیست، یک آرمان است.»
برگرفته از: ایسنا