رضا دستجردی: «دالان زنگزور و امنیت ملی ایران» نوشته غلامعلی مرادی دانشآموخته رشته روابط بینالملل و مهرداد صالحییگانه دانشجوی دوره دکتری همین حوزه، از تازههای نشر انتخاب است که مولفین در آن، به تبیین وجوه گوناگون دالان زنگزور پرداختهاند. پس از تحولات مرتبط با جنگ قرهباغ، قفقاز جنوبی با موقعیت ژئواستراتژیک خاص خود، توجه بیشتری از سوی برخی قدرتهای فرامنطقهای به سوی خود جلب نمود که بهباور مولفین، موضوع دالان زنگزور، فراتر از یک دالان ترانزیتی صرف میان جمهوری آذربایجان و نخجوان، درصدد ایجاد یک دگرگونی ساختاری در نظم ژئوپلیتیکی منطقه است که پیامدهای آن میتواند تهدیدی جدی علیه امنیت ملی ایران باشد.
کتاب نشان میدهد که چگونه عوامل خارجی از روسیه و ترکیه تا آمریکا و اسرائیل بحران را شکل دادهاند. ترکیه با تسلیحات، تبلیغات و بهکارگیری گروههای تروریستی، مسیر جنگ را تغییر داد، در حالیکه روسیه بهعنوان میانجی عمل کرد. ایالاتمتحده و گروه مینسک نیز نقش داشتند، اما منافع ژئوپلیتیکیشان در اولویت بود. این تحلیل، بحران را نهتنها یک درگیری محلی، بلکه بخشی از بازی بزرگ قدرتها میبیند.
فصل دوم کتاب به طرح دالان زنگزور اختصاص دارد. این دالان، مسیری ترانزیتی از خاک ارمنستان است که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند و میتواند مرز ایران-ارمنستان را قطع کند. نویسندگان ویژگیهای جغرافیایی و تاریخی منطقه را بررسی میکنند و این سوال را مطرح میکنند که «چرا روسیه از آن حمایت میکند؟» پاسخ در توافقهای ژئوپلیتیکی نهفته است. روسیه میخواهد نفوذ خود را حفظ کند، در حالیکه ترکیه و آذربایجان به دنبال تعمیق روابط هستند. توافق تهران-باکو بر سر دالان ارس، بهعنوان گامی موقت پیشنهاد شده، اما نویسندگان هشدار میدهند که دالان زنگزور میتواند این تعادل را برهم زند.
در سال ۲۰۲۵، تحولات جدیدی رخ داده که اطلاعات بهروز کتاب را نشان میدهد. بر اساس گزارشها، آمریکا نقش کلیدی در میانجیگری ایفا کرده و توافق «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» Trump Route for International Peace and Prosperity (TRIPP) به امضا رسیده که حقوق توسعه انحصاری منطقه را به ایالاتمتحده میدهد. این توافق، دالان را به یک مسیر ۴۴ کیلومتری تبدیل کرده که آذربایجان را به نخجوان وصل میکند و میتواند تجارت منطقهای را تا ۵۰-۱۰۰ میلیارد دلار افزایش دهد. ترکیه نیز عملیات ساخت خط ریلی قارص-دیلوجو را آغاز کرده، که گام مهمی برای تکمیل دالان است. این تحولات، مدل آمریکایی مدیریت دالان را نشان میدهد، که در آن، ایالاتمتحده بهدنبال کاهش هزینههای انرژی اروپا و مقابله با روسیه است.
فصل سوم کتاب به تهدیدات ژئوپلیتیکی میپردازد. نویسندگان با اشاره به دکترین بنگوریون نشان میدهند که چگونه اسرائیل ایران را محاصره میکند و اتحاد باکو-تلآویو میتواند به تجزیه ایران منجر شود. دالان زنگزور، با قطع مرز ایران-ارمنستان، دسترسی ایران به قفقاز را محدود و عدمدسترسی آذربایجان به نخجوان را حل میکند، اما به قیمت امنیت ایران. در سال ۲۰۲۵، این تهدیدات تشدید شد. توافق صلح ارمنستان-آذربایجان در واشنگتن، دالان را برقرار کرده و نگرانیهای تهران را افزایش داده است. ایران مخالف احداث دالان از سوی شرکتهای آمریکایی است، زیرا میتواند کشور را از منطقه جدا کند. بازدید پزشکیان از ارمنستان برای گفتوگو در خصوص این دالان، نشاندهنده تلاشهای دیپلماتیک است. همچنین، احتمال حضور ناتو و آمریکا در منطقه، قفقاز را به بازیچه تبدیل میکند.
فصل چهارم بر تهدیدات اقتصادی تمرکز دارد. دالان زنگزور، مسیرهای تجاری ایران از طریق ارمنستان را رقابتپذیر کرده، ترکیه با پروژههای انرژی قفقاز، چالشهایی برای ایران ایجاد میکند. نیز این دالان، سدی در برابر دالان خلیجفارس-دریای سیاه است و میتواند برتری ترانزیتی ایران را پایان دهد. تحولات سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که این دالان میتواند حملونقل کالا را افزایش دهد و تجارت ترکی را تقویت کند. علیاف پیشبینی کرده که راهاندازی دالان، حجم مبادلات را افزایش میدهد. این برای ایران به معنای تضعیف روابط اقتصادی با قفقاز است. تحلیلگران روس معتقدند حتی برای روسیه و ایران، مزایایی همچون دسترسی آسان به ترکیه وجود دارد، اما بسیار پر ریسک است.
فصل پنجم به بعد فرهنگی موضوع میپردازد. پانترکیسم، ابزار دالان زنگزور برای تجزیه ایران است. تحولات سیاسی میتواند هویت فرهنگی مناطق مرزی را تحت تأثیر قرار دهد. در سال ۲۰۲۵، دالان افقهای جدیدی برای جهان ترک باز میکند که میتواند تجارت و اعتماد را افزایش دهد، اما برای ایران، تقویت پانترکیسم موجب تهدید است. نمایندگان مجلس ایران تأکید کردهاند که چنین طرحهایی منافع منطقه را تهدید میکند. «دالان زنگزور و امنیت ملی ایران» در ۲۳۳ صفحه بههمت نشر انتخاب منتشر شده است.