لوگو
1404 پنج‌شنبه 27 شهريور
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/06/08 - شماره 2578
نسخه چاپی
حسین علایی-تحلیلگر مسائل سیاسی

مکانیزم ماشه یا توافق با آمریکا

مهم‌ترین موضوع سیاست خارجی دولت چهاردهم موضوع هسته‌ای و تحریم‌های آمریکا علیه ایران بوده‌است. گرچه این دولت توانست مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا را شروع کند، اما در نهایت اسرائیل و آمریکا جنگ علیه ایران را آغاز کردند و تأسیسات هسته‌ای ایران را از بین بردند. از طرفی اسرائیل تعداد زیادی از دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان ارشد سپاه را به همراه خانواده‌هایشان ترور کرد. به این ترتیب آمریکا بدون انجام مذاکره به هدفش برای نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران رسید و خسارات زیادی بر مردم تحمیل کرد. اسرائیل به دنبال یافتن فرصت برای شروع جنگ با ایران بود که ترامپ این مجوز را به نتانیاهوی جنایتکار داد و جنگ خونبار از ۲۳ خرداد ماه برای ۱۲ روز انجام شد که طی آن نزدیک به ۱۱۰۰ نفر از ایرانیان عزیز به شهادت رسیدند و حدود ۶۰۰۰ نفر هم زخمی شدند.

جلوی جنگ گرفته نشد
دستگاه دیپلماسی گرچه تلاش زیادی کرد و از هر نوع مذاکره‌ای استقبال نمود، ولی نتوانست جلوی جنگ و نیز تداوم تحریم‌ها را بگیرد و فرایند اسنپ‌بک هم توسط اروپایی‌ها به جریان افتاد. از طرفی پس از خاتمه موقت جنگ با ایران، آمریکا وارد موضوع اختلافات جمهوری آذربایجان و ارمنستان شد و در حال فعال کردن مسیر موسوم به زنگه‌زور علیه ایران و به نفع ترکیه است و در تلاش برای کاهش نفوذ ایران در قفقاز و حذف ایران از معادلات قفقاز است.

ضعف دیپلماسی 
کاهش سطح روابط اروپا با ایران نیز همچنان ادامه دارد و سه کشور اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه در مسیر خطرناکی گام برمی‌دارند. گرچه در یک‌سال گذشته هماهنگی بین دیپلماسی و میدان برقرار بوده است؛ ولی دستگاه سیاست خارجی کشور نتوانسته است از تصمیم آمریکا و اسرائیل برای جنگ با ایران جلوگیری کند. در هر صورت اگر مهم‌ترین نقش هر دولتی را جلوگیری از تحمیل جنگ بر کشور بدانیم، وزارت امور خارجه در این حوزه موفق نبوده است. استراتژی وزارت‌خارجه در طی مذاکرات با آمریکا با توجه به واقعیات تنظیم نشده بوده است. وزارت امور خارجه در عمل نتوانسته به درستی و به موقع دست آمریکا و نیت ترامپ را از مذاکرات بخواند. از ابتدا ابتکار مذاکرات در اختیار آمریکا بوده است و ویتکاف برای وادار کردن ایران به پذیرش غنی‌سازی صفر مذاکره می‌کرده است و حرفی از رفع تحریم‌ها در مذاکرات زده نشده است. آمریکا از موضع بالا و برای اِعمال زور وارد مذاکرات شده بود و ایران باید متناسب با استراتژی آمریکا و نقاط قوت و ضعف خودش و نیز منابع در اختیار، استراتژی مذاکره را تعیین می‌کرد تا بتواند در تله مذاکراتی آمریکا نیفتد. استراتژی مذاکراتی آمریکا «توافق یا بمباران» بود و اصلاً ترامپ به دنبال فرایند مذاکره برای نیل به یک توافق «برنده- برنده» نبوده است، بلکه می‌خواسته تا یک نوع مذاکره «برنده- بازنده» را انجام دهد. این در حالی بود که وزیر خارجه ایران پس از هر دور مذاکره، گزارشی حاکی از سازنده بودن مذاکرات برای مردم ایران ارائه می‌داد و چنین حسی را ایجاد می‌کرد که مذاکرات در مسیر به نتیجه رسیدن، جلو می‌رود که بعداً معلوم شد اینگونه نبوده است.

واقعیت‌های میدانی
ابتکار عمل سیاست خارجی ایران باید از دل واقعیت‌های میدانی به‌وجود آید.
بسیاری از منتقدان وزارت‌خارجه دولت چهاردهم از نبود ابتکار در مذاکرات گلایه دارند، فکر می‌کنید ایران برای خروج از این بن‌بست مذاکراتی باید چه ابتکاری داشته باشد؟
تجربه دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ نشان داده است که او دوست دارد خودش طرف مذاکره باشد و گفت‌وگوها نیز سریع به نتیجه برسند. ترامپ می‌خواهد به گونه‌ای جلوه کند تا قهرمان پایان دادن به منازعات معرفی شود. به نظر می‌رسد که ایران قبل از جنگ می‌توانست ابتکار جدیدی به خرج دهد و مثلاً با طرح بالا بردن سطح مذاکرات، پیشنهاد مذاکره مستقیم بین روسای جمهور ایران و آمریکا را به منظور رفع کامل تحریم‌ها در برابر تعلیق غنی‌سازی مطرح نماید و آمریکا را در وضعیت جدیدی قرار دهد.
غنی سازی صفر
پس از جنگ و در حال حاضر، ایران عملاً هیچ‌گونه غنی‌سازی انجام نمی‌دهد و عملاً غنی‌سازی صفر رخ داده است. اما آمریکا دست از سر ایران بر نمی‌دارد.
از طرفی اروپایی‌ها به منظور جلب نظر رئیس‌جمهور آمریکا، موضوع اسنپ‌بک را به صورت جدی دنبال می‌کنند. سه کشور اروپایی به ایران توصیه می‌کنند تا با آمریکا مذاکره کند و به نتیجه برسد. در واقع اروپا با زبان بی‌زبانی می‌گویند که اروپا در مسئله هسته‌ای ایران هیچ‌کاره است و اگر ایران با آمریکا به تفاهم برسد، مشکل اسنپ‌بک حل می‌شود و اروپا به اقدامات خود علیه ایران پایان می‌دهد. راه‌حل دیپلماسی، همچنان پیدا کردن راهی جهت پایین آمدن آمریکا از خر شیطان است. ترامپ از ابتدای دور اول ریاست‌جمهوری خود، برجام را قبول نداشت و در نهایت هم از آن بیرون رفت. اروپایی‌ها و روسیه و چین هم نشان داده‌اند که عملاً در برابر اراده رئیس‌جمهور آمریکا، هیچ‌کاره‌اند و هیچ اقدامی نمی‌توانند بکنند. جمهوری اسلامی ایران همواره از جنگ اجتناب ورزیده است و از مذاکره با دشمن نیز استقبال کرده است. اما متأسفانه آمریکا به ایران حمله کرده است و هیچ مسیر دیپلماتیکی را جز پذیرش خواسته‌های ترامپ پیش روی ایران نگذاشته است. الان نیز ترامپ سایه جنگ را بر سر ایران نگه داشته است و اسرائیل هم مثل یک سگ هار منتظر صدور مجوز ترامپ برای ادامه جنگ با ایران است. در عین حال وظیفه اصلی دولت ایران، اتخاذ تدابیری است که آمریکا و اسرائیل نتوانند دوباره به ایران حمله بکنند. ایران بایستی تلاش کند تا نقاط ضعف خود در جنگ ۱۲ روزه، بویژه ضعف دستگاه‌های اطلاعاتی را کاهش دهد و نقاط قوت خود در آن جنگ را تقویت کند. حاکمیت می‌تواند یک تجدیدنظر اساسی در سیاست داخلی خود انجام دهند و ایران را متعلق به تمامی ایرانیان بدانند و جلب رضایت مردم را در رأس برنامه‌های خود قرار دهند. حاکمیت تمامی زندانیان سیاسی را آزاد کند، حصر را برچیند و محدودیت‌های فضای مجازی را کنار بگذارد و توسعه اقتصادی را عملاً در رأس برنامه‌های خود قرار دهد تا انسجام اجتماعی بالا رود و سرمایه اجتماعی افزایش یابد. از طرفی ایران باید بر توان پدافند هوایی و قدرت موشکی خود بیفزاید تا دشمن را از حمله مجدد به ایران مأیوس سازد. برگرفته از: جماران

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • ایران طعمه آسانی نیست
  • طرح اشغال کامل غزه
  • مکانیزم ماشه یا توافق با آمریکا
  • ایران یهود ستیز نیست
  • یک گلوله از سلاح مقاومت را تحویل نخواهیم داد
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.