رضا رمضانی خورشیددوست- محقق و پژوهشگر
روزهای تلخی است و نگران ایرانم. کشور در برابر دو تصمیمگیر جنایتکار و پلید قرار گرفته است که به هیچ قاعده و قولی پایبند نیستند. شگفت این که ترامپ در جایگاه یک رییس کشور بزرگ جهان، آشکارا پیرو مطلق نتانیاهو است. ترامپ هر چه را وی میگوید، بی کم و کاست، فقط با اندکی تأخیر، بازگو و عمل میکند: حمله به ایران، نابودی زیرساختها، کشتن فرماندهان نظامی، نابودی هستهای و ادعای تغییر رژیم.
تهدید استفاده از بمب اتم
شگفت و شرم این است که نماینده اسراییل در سازمان ملل در بحث ایران، به تهدید و اشاره از هیروشیما و ناکازاکی گفت. شک ندارم که اگر نتانیاهو این را بگوید، ترامپ آن را تکرار خواهد کرد، بی هیچ پرهیز و پروا. این وضعیت آن پلیدان است.
پلیدان در سه ماه گذشته مذاکره را پوششی برای دغل، فریب و دروغ ساختند، وضعیت را به جایی رساندهاند که ایران و جهان به این برسند که مذاکره با ترامپ و نتانیاهو هیچ ارزش و اعتباری ندارد و راه دیپلماسی بسته شود، سپس فقط راه نظامی باز باشد.
جنگ فرسایشی
در میدان نظامی، ایران در مقایسه با اسراییل تاب آوری بیشتری دارد. بگذریم از این که جنگ و نابودی زیرساخت مشکلات تبعی دارد و وضعیت را پیش بینی ناپذیر میکند؛ در جنگ فرسایشی ایران تفوق دارد. مشکل این است که اسراییل وابسته به منابع گستردهی نظامی و مالی آمریکا و نیز بعضاً اروپا است. حتی میتوان انتظار داشت که به هنگام پایان تابآوری اسراییل، امریکا وارد عملیات نظامی در جنگ کنونی علیه ایران شود. یعنی ایران بالفعل با اسراییل میجنگد و بالقوه با آمریکا. دنیا سوداگر و دچار بیم از فقر، جنگ و تحریم است.
ایران تنها در میدان
ژاپن که قربانی هستهای است، حمله به مراکز هستهای ایران را -که خطر قربانیان هستهای دارد- محکوم نکرد. چین و روسیه که به اصطلاح حامیان ایران در جهان پنداشته میشوند، حمله آمریکا به ایران را محکوم کردند؛ یعنی به «خدمات شفاهی» بسنده کردند. البته جای گله نیست، منافع ملی شأن برتر از منافع ملی ماست، دنیا همین است، دیگر کسی جز ابراز تأسف و در نهایت محکوم کردن در قبال کشتار دهها هزار نفر در غزه کاری نمیکند. ایران آخرین کشور بزرگی است که برای غزه، فلسطین و حتی ونزوئلا آستین کمک بالا میزند و پیامدهای تلخ آن را به جان میخرد. روحیهی سوداگری آمیخته با بیم و امید بر دنیا سایه انداخته است، اما ایران در عوالم دیگری است.
در این وضعیت که مذاکرات پیشین با آمریکا جز دغل نبود، باید در همان میدان جنگ نظامی که آمریکا و اسراییل برای نابودی توان ایران طراحی کردهاند، بماند؟
روایت صدا و سیما از جنگ
شگفت این است که صدا و سیمای کشور، فلان مجری کانال، خبرنگاران اعزامی در شهر، با مردم مصاحبه میکنند و می گویند مردم شعار جنگ با آمریکا میدهند و باید جنگید. حتی دوستان فرهیختهی دانشگاهی هم خواستار سکوت اندیشه ورزان دانشگاهیاند که جز آنچه در فضای عمومی و رسانههای کشور خواستار انتقام و جنگ است، چیزی گفته نشود. اگر ایران توان لازم نظامی مقابله نظامی با آمریکا را داشته باشد، حقوق بین المللی هم چنین انتقامی را روا میداند. روا بودن انتقام پذیرفتهی جهانی ست، موضوع روایی نیست، موضوع توانایی است و تداوم و تحمل پیامدها. ایران مظلوم است و محق برای انتقام، اگر مظلومی نتواند حق خودرا بگیرد و دادرسی هم به حمایت نداشته باشد، مظلوم چه کند؟ ایران هر چه در توان نظامی دارد باید برای بقای خود بهره بگیرد، حرفی در این نیست. همچنین ادامهی همان روال مذاکره با ترامپ پردغل و پرفریب است، آیا دیگر راهی برای گشودن مشکل جنگ از طریق دیپلماسی نمانده است؟ اگر پاسخ منفی باشد، فاجعه است. نباید تن به پذیرش این فاجعه داد. مذاکره، شرط لازم برای دیپلماسی است. از مذاکرههای پیشین باید درس آموخت؛ در عین گشودن مشکل با دست، ایرانیان باید با چنگ و دندان از ایران دفاع کنند.
در جنگ با عراق، در سالهای اولیه، عدهای از رهبران جهان برای میانجیگری و مذاکره امدند، چنان فضایی ایجاد کرده بودند که خواست مذاکره برای پایان جنگ خیانت تلقی میشد. شد آنچه شد. حالا هم از سر خردورزی و ایراندوستی، باب مذاکره را کلاً نبندیم.