پوریا عالمی از بیتوجهی به زبان فارسی میگوید؛ اینکه فارسی دارد از مقابل چشمانمان محو میشود. این طنزپرداز و نویسنده مجموعه کتابهای «تقدیم به زبان فارسی» درباره این مجموعه و تأثیری که میتواند در توجه بچهها به زبان فارسی داشته باشد، گفت: مدتها بود وقتی کالایی را تهیه میکردم، میدیدم پشت اسم خارجی و فونت خارجی و گرافیک خوشرنگ، بهصورت ریز آرم استاندارد را درج کرده و نوشتهاند کارخانه در الیگودرز، یزد، کرمانشاه یا کرج. با خودم فکر میکردم چرا این کار را میکنیم؟
او با اشاره به ممنوعیت خیلی از کالاهای خارجی در کشورمان، اظهار کرد: بیشتر محصولاتی که استفاده میکنیم، ایرانی هستند با لوگو خارجی. خیلیها متوجه این موضوع نمیشوند. از طرف دیگر کالای ایرانی، کالایی نشان داده شده که کیفیت خوبی ندارد؛ البته در بسیاری موارد کیفیت پایینی دارند. زمانی که تولیدکننده کالایی تولید میکند، اگر نامش را بگذارد گل نرگس یا زعفران یا هر اسم فارسی دیگری، در بازار جواب نمیگیرد؛ اما اگر نامش را یلوداگ (سگ زرد :Yellow Dog) بگذارد، بازار متفاوتی خواهد داشت. در بیلبورد(آگهینما)های شهری کالاها نام ایرانی ندارند. تولیدکننده بخواهد یخچال تولید کند، نامش را میگذارد هیمالیا؛ در حالی که ما نامهای بسیاری مانند دنا و دماوند و... داریم.
عالمی با طرح این پرسش که چرا نامهای ایرانی برای کالاهای ایرانی انتخاب نمیشود، به ایسنا گفت: آیا ما خودمان را باور نداریم یا بازار ایجاب میکند و میگوید کالای ایرانی کالای خوبی نیست؟ بنابراین اگر محصولی تولید شود، برای بازاریابی آن سراغ نام خارجی رفته و روی محصول ایرانی نام خارجی میگذاریم و بعد دعوا میکنیم نام خارجی ثبت شود و بعد طراحی آن بهگونهای است که شبیه برندهای خارجی شود و در بازار ۸۵ میلیون نفری ایران که بازار قابل توجهی است، عرضه میکنیم. حاکمیت و تولیدکننده و مردم دست به دست هم میدهند تا این زنجیره ایجاد شود؛ کالایی که در ایران تولید میشود، ناکارآمد است و ویترینی که به زبان فارسی یا گویشهایی این سرزمین (مثل کردی و ترکی) باشد، ناکافی است.
او ادامه داد: این زنجیره بهجایی رسیده است که در نامگذاری کودکان هم خود را نشان داده است. اسمی را میگذارید که شبیه اسمهای خارجی باشد. همچنین یکی از نکاتی که برای انتخاب اسم کودک درنظر میگیرند این است که فردای روز در کشورهای خارجی او را درست صدا بزنند. در واقع از الان کودکی را خلق میکنیم که آمادۀ صادرات به بیرون از سرزمین خودش باشد. فرار سرمایه، فرار انسانی و... به سیستم تبدیل شده که همه ما در آن بازی میکنیم.
عالمی در بخش دیگری از حرفهای خود به اسامی شهرها اشاره کرد که با حروف انگلیسینوشته شدهاند و اظهار کرد: در میدان هر شهر، دور میدان اصلی، اسم شهر با حروف بزرگ انگلیسی نوشته شده است. مگر ما چقدر توریست داریم که مثلا به رشت بروند و نام شهر را به انگلیسی بخوانند؟ از طرف دیگر چند ایرانی از سراسر کشور به رشت رفتهاند؟ چند ایرانی با این نوشته عکس گرفتهاند؟ چند توریست با آن عکس گرفتهاند؟ موضوع این است که شکل زبان فارسی از خیلی جاها دارد حذف میشود. زبان فارسی از جلو چشم ما دارد حذف میشود. دیگر در تابلوها و کالاهای تولیدی این زبان را نمیبینید. در خانه خود که راه میروید، لوگو یخچال و گاز حتی اگر ایرانی باشد، به انگلیسی نوشته شده است و دیگر حروف فارسی را نمیبینید. «لیوان یکبار مصرف» تولید میکنند اما بهگونهای طراحی میشود که انگار کسی در آمریکای شمالی مشتریاش است. ورود خودروهای خارجی ممنوع شد اما در داخل خودروهایی را به مردم میفروشند که نام انگلیسی دارند، چه کسی میخواهد از خارج سمند و پراید بخرد که به انگلیسی نوشته شده است؟ یا کدام خارجی با چه زبانی میخواهد نام سردر مغازه را بخواند؟
او با بیان اینکه زبانها بستر انتقال مفاهیم هستند، اظهار کرد: اگر حرفی برای زدن نداشتیم، زبان اختراع نمیشد و اگر حرفهای بیشتری نداشتیم، زبان توسعه پیدا نمیکرد و با همان آواهایی که حیوانات با هم حرف میزنند، حرف میزدیم. چرا زبانها مختلف هستند؟ زیرا کسی که در جامعه سرخپوستها زندگی میکند، حرفهایی برای زدن دارد، کسی که در شرق دور زندگی میکند، حرفهایی دارد، کسی که در هند زندگی میکند حرفهایی دارد، کسی که در ایران و اروپا و روسیه زندگی میکند، حرفهای خاص خود را دارد. این حرفهای خاص به فرهنگ و اندیشه خاص تبدیل میشود. زمانی صنعت جهان، کوچه به کوچه فرق میکرد زیرا هر کدام خاستگاهی داشت.