هدی ملک آسا- روانشناس
پژوهشگران روانشناسی در موضوع تنهایی اتفاقنظر دارند که سخت شدن برقراری رابطه با دیگران وعدم اشتیاق در روابط عامل اصلی انتخاب تنهایی از سوی افراد است.
سازمان بهداشت جهانی تنهایی را اینگونه تعریف کرده است: «مهم نیست تا چه حد دور و بر کسی شلوغ باشد و تا چه اندازه در ارتباط با دیگران است بلکه مهم احساسی ست که فرد از روابطش با دیگران تجربه میکند.»
تنهایی جایی سختتر میشود که فرد درعینحال که تجربه تنهایی را دارد توانایی گفتن آن را از دست میدهد. بنابراین تنهایی احساسی پیچیده و قابلدرمان است. تنهایی در زندگی امروز امری طبیعی بشمار میرود. هایدگر دانشمند مشهور روانشناس معتقداست: «حال وهوا دستکش نیست که فرد هر وقت خواست دربیاوردیا بپوشد، باید پذیرای حس و حال متضاد درونی بود.»
انزوا - تنهایی- خلوت
فرد تنها به دلیل توقعات بالایی که از اطرافیان دارد و دچار کمال طلبی اجتماعی شده گوشهگیری و انزوا را برمیگزیند و با روابط محدودی که برقرار میکند صمیمیت و گرمای لازم را به دیگران انتقال نمیدهد لذا حس خشنودی از رابطه بیمعنا شده و معاشرتهای رضایتبخش در فرد کمتر میشود. از طرف دیگر وقتی تعداد افراد از حد ایدئال بیشتر میشود بهواقع تجربه حس تنهایی افزایش مییابد.
درصورتیکه فرد از سوی اجتماع طردشده باشد و تنهایی انتخاب خودش نباشد در انزوا بسر برده و این حس برایش زجرآور است. از طرف دیگر اگر تنهایی انتخاب خود فرد باشد و از آن لذت ببرد، خلوت را انتخاب کرده و برقراری رابطه درست با خود در این حالت فرد را شاد و خشنود میکند. تنهایی گاه برای رشد فرد ضروری است اما به دلیل اجتماعی بودن خلقت افراد، تعاملهای معنادار کیفیت زندگی را بهتر میکنند.
سرنوشتسازترین معضل تنهایی، اعتماد است. بیاعتمادی نقض کامل دوستی ست. کمرنگ شدن روابط اجتماعی باعث تشدید تنهایی و تضعیف صمیمیت و گرمی روابط میشود.
شکوفایی افراد
بخشهای مهمی از شخصیت فرد در تعامل با دیگران شکل میگیرد. هویت که از عناصر اصلی شکلگیری شخصیت است در روابط و دلبستگیها ارتقا مییابد.
«مارسیا» روانشناس صاحب نظر در هویت، اکتشاف و تعهد را در تشکیل هویت دو ملاک ارزیابی مهم می داند. این دو زمانی در فرد به ظهور میرسد که تعاملات با دیگران تحقق یابد. هویت موفق درجایی از شخصیت فرد به وجود میآید که فرد مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرد و با اعتماد حسابشده به دیگران برداشتهای مثبت از حرفها و کارهای دیگران داشته و تعبیر و تفسیر منفی را کمتر کند. در غیر این صورت فرد با هویت تاخیریافته دچار تعارض در روابط میشود. رقابتطلبی ناسالم، اضطراب، پرحرفی، روابط بیش ازحدمعمول گرم یا سرد نتیجه هویت تاخیریافته است.
آسیبشناسی
زندگی امروز افراد را به تنها زیستی رسانده است. عدهای از افراد جامعه مجرد ماندن وزندگی در تنهایی را راهکار بهتری میدانند. عدهای دیگر باوجوداینکه سالها از ازدواجشان میگذرد حاضر به تجربه حس والد نیستند. عدهای در محیط خانوادگی زندگی می کنند اما با حضور افراطی در شبکههای مجازی بهجای پیوند واقعی با افراد واقعی از عوارض چنین فضاهایی بینصیب نمیمانند. اینگونه تنور تنها زیستی هرروز داغتر میشود.
حس تعلق به شبکههای اجتماعی و وابستگی به آنها، وجود روابط سطحی با دیگران، تنهایی عاطفی ناشی از آن، چنان آرام وبی صدا افراد را از یکدیگر دور میکند که اعتماد، مسئولیتپذیری و تعهد بین فردی رنگ میبازد. «افراد در کنار هم، تنهایند.»
تنها زیستی و شبکههای اجتماعی مشکل احساس تنهایی افراد را برطرف نکرده است.
پیامد منفی تنهایی
بیکاری – احساس بطالت – مردمگریزی – ملال – خودبیمارانگاری (هیپوکندری) – افسردگی حاد- دلمردگی
پیامد مثبت خلوتگزینی
فراغت خاطر – رهایی از وابستگی – آرامش – رشد شخصیت
مهدی اخوان ثالث ازجمله شعرا و نویسندگان معاصر، خلوتگزینی را عالیرتبه میدانست ولی نه علیالدوام، زندگی او بهدوراز شهر و دیار مادریاش خراسان در تهران پاگرفت و حاصل ازدواجش با دختر عمویش ایران اخوان ثالث، شش فرزند شد. پس تشکیل زندگی خانوادگی مانع راتبهگیر راه رسیدن به اهداف متعالی نیست. کتابهای او در ارتقا فرهنگ این مرزوبوم مؤثر بوده است. رسیدن به تعادل در احساسات امری دستیافتنی ست.
استاد شفیعی کدکنی از اخوان بهعنوان کیمیاگر فرهنگ و ادبیات ایران یاد میکند که بهترین نوع زندگی متفکرانه را ترسیم کرد.
رفاقت اخوان با نیما یوشیج، جلال آل احمد، سیمین دانشور، شهریار و بسیاری دیگر از رفقای شفیق آن روزهای اخوان نشان از این دارد که تنهایی حد اعتدال دارد، خلوتگزینی حد وسط دارد.
راهکار رهایی از تنهای
شوپنهاور میگوید: «آدم باید یاد بگیرد در خلوت نشسته و آن را تاب بیاورد.»
نیچه معتقداست: «فرد با خلوت گزینی میتواند به خود والاتر نایل شود.» تعامل با دیگران میتواند خوب باشد، اگر هرازچندگاه رخ دهد و فرد توانایی این را پیدا کند که دوباره با آرامش به خلوت بازگردد.
«پل استلر» بودن با دیگران را بهترین راهکار شناخت فرد از خود می داند. قضاوتهای دیگران باعث شناخت از خود میشود. خلوت خوب است ولی نباید در آن غرق شد.
دیگران بهترین درمان تنهایی هستند. تا حدودی "خودبسنده بودن " خوب است، اگر فرد نتواند «بدون دیگران» تاب بیاورد، زندگی را به تیرهبختی افلاکت میکشاند در عین اینکه تکیه کردن به دیگران همیشگی نباید باشد. افراد نیاز به برقراری ارتباط با یکدیگر دارند. پس به زندگی با دیگران بازگردید البته که بینیاز بودن از دیگران بیمعناست. شناخت درست و بهموقع افکار و احساسات بهترین راه رهایی از تنهایی ست.
منابع:
فلسفه ی تنهایی لارس اسونسن
روانشناسی بالینی عبدالحسین فرهنگی
روانشناسی شخصیت حسن حق شناس