علی صالحآبادی- مدیرمسئول
جمهوری اسلامی از ابتدای شکل گیری با غرب بهویژه آمریکا سرشاخ بوده و هست. این سیاست پیامد ناگواری برای مردم به بار آورده است. دولتهای «سازندگی»، «اصلاحات» و «تدبیر و امید» کوشیدند رابطه تهران-واشنگتن بهبود یابد؛ اما هر بار تندروها، آرمانگراها و آخرالزمانیها به میدان آمدند و تلاشها را ناکام کردند. برجام آتش زده شد، دولت روحانی سال 1399 برجام را داشت احیا میکرد؛ اما مصوبه 12 آذر مجلس انقلابی با عنوان «طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» همان سال احیای آن را هوا کرد، خسارت سنگینی به ملت وارد کرد و چرخه عقبماندگی و تحریم را شکل داد که آثارش را ملت میبیند.
*دولت پزشکیان پیشقدم مذاکره با آمریکا شد. رئیسجمهور آمریکا هم به رهبری نامه نوشت و اعلام کرد آماده دیدار با رهبری و رئیسجمهور است. پاسخنامه ترامپ دادهشده و دو دور مذاکره برای نخستین بار بهصورت رسمی در «مسقط» و «رم» برگزار شد. امروز دور سوم آن در «عمان» برگزار میشود. چشمها به مسقط دوختهشده تا معلوم شود مذاکرات نتیجه میدهد یا شکست میخورد؟
*مشکل این است که عدهای بدون توجه به پیامد حرفها و اقدامات خود شعار میدهند یا موشک میسازند و روی آن با خط عبری-عربی و فارسی برای نابودی اسرائیل مینویسند. این اتفاق در آستانه اجرایی شدن معاهده برجام در سال 1394 افتاد، غافل از اینکه این کارها برای اسرائیل امنیت سازی میکند و به کمک غرب، غزه، لبنان، سوریه و... ویران میشود.
*«تندروها» چون به «علم سیاست»، «علوم انسانی» و «روابط بینالملل» آشنایی عمیق ندارند میپندارند با خطونشان کشیدن، تهدید، جنجال و غنیسازی 20 درصد و 60 درصد، غرب میترسد و تسلیم خواستههای آنها میشود، اما آنچه از سال 1397 تاکنون در رابطه ایران و غرب بهویژه ایالاتمتحده آمریکا شاهد بودهایم عکس این شعارها و تهدیدها بود، یعنی فشار غرب، تحریمها و تهدید نظامی بیشتر از هر زمانی نمایان شده است.
*تیم اصولگراها دریافتهاند که آنچه درگذشته بافتهاند اکنون پنبه شده و به مذاکره و توافق روی خوشنشان میدهند. هرچند این نوشدارو بعد از مرگ سهراب است ولی ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. همین که فهمیدند بیراهه رفتهاند مهم است.
*نظام حاکم بر نظام بینالملل بر اساس اخلاق نیست؛ جوهر آن قدرت است و هر کشوری که قدرت بیشتری دارد در مذاکره و مناسبات بینالمللی امتیاز بیشتری به دست میآورد. آمریکا قدرت اول جهان است و ایران تنهاست و به تنهایی قادر نیست مقابل چنین قدرتی و عقبه آن بایستد. پس با درک شرایط باید توافق کند و ملت را در جریان قرار دهد.
*شرایط مذاکرات دور سوم پیچیدهتر و بغرنجتر از دو دور قبل است. آمریکا اعلام کرده ایران نمیتواند در داخل غنی سازی حتی در سطح 3.67 درصد داشته باشد و میتواند این نیاز را وارد کند. این در حالی است که «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» مجلس، سازمان انرژی اتمی را مکلف کرده سالی 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصدی یا بالاتر تولید کند.
واقعیت این است که علاوه بر «غرب»، «روسیه» و «چین» هم نمیخواهند ایران غنیسازی داشته باشد. اگر اینچنین نبود این دو کشور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را تأیید نمیکردند.
*اگر در دوره ریاست جمهوری «بایدن» این اسرائیل بود که ایران را تهدید میکرد، حالا ورق برگشته «ترامپ» میگوید اگر توافق نشود خودش فرمانده حمله به ایران خواهد بود. این خطر را باید جدی گرفت و با آمریکا توافق کرد.
شرایط به ضرر ایران در حال شکلگیری است. اروپاییها خیز برداشتهاند مکانیزم ماشه را فعال کنند، اسرائیل هم قصد دارد به مراکز اتمی ایران حمله کند. تیم مذاکرهکننده میتواند این خطر را با یک توافق شرافتمندانه و مصلحت گرایانه با آمریکا از بین ببرد و خطر تحریم و جنگ را از سر مردم دور کند.
وزیر خارجه از آمریکا خواسته در ایران سرمایه گذاری تریلیون دلاری کنند.آقای وزیر اگر قرار است چنین کار مهمی به سرانجام برسد لازمهاش این است که شعار مرگ بر آمریکا کنار گذاشته شود و بنرهای قدی مرگ بر امریکا برچیده شود.