شب به مطب دكتر ميلانیان رفتم. از قلبم اكو گرفت و دربارة قلب و چگونگی عمل دستگاه اكو، توضيحاتى داد و نوار به بدنم وصلكردكه 24 ساعت،كار و وضع قلب را ثبتكند. چند روز پيش، در معاينه قلبم در بيمارستان قلب، در تستورزش و تزريق تاليوم، دو نقطه از قلب را نشان داد كه خون كمترى مىگيرد؛ معاينات امشب، براى كسب اطمينان بيشتر است. البته هيچ گونه احساسى ندارم كه نشان دهد، قلب نارسا است.
بهره برداري از تلگراف در ايران
روزنامه وقايع اتفاقيه در شماره 372 خود در اين روز، رويداد سيم كشي تلگراف در مدرسه دارالفنون و موفقيتآميز بودن آن را خبر داد. پس از آن قرار شد كه از كاخ سلطنتي تا باغ لالهزار، سيم تلگراف متصل شود و پس از آن، نقاط ديگر نيز داراي تلگراف شدند. نكته در خور توجه اين بود كه برقراري تلگراف در ايران، در مرحله اول انگليسيها را بهرهمند كرد تا ايرانيان را، چرا كه آنان با اتصال خطوط مخابراتي هند و اروپا، نه تنها با مستعمره خود، هندوستان، ارتباط برقرار كردند و آن را سرعت بخشيدند، بلكه با ساختن تلگراف خانههايي در ايران و فرستادن مامور به كشور، نفوذ خود را روز به روز در ايران، توسعه دادند.
درگيري حسن مدرس با طرفداران سردار سپه
در روزهايي كه بحث جايگزيني جمهوري به جاي مشروطه سلطنتي، بسيار اوج گرفته بود و روز تصميمگيري براي اعلان جمهوري نزديك ميشد، عالم مجاهد آيتاللَّه سيد حسن مدرس در برابر اين عمل ايستادگي كرد و سعي داشت از تصويب آن جلوگيري نمايد. در اين ميان مشاجرهاي بين سيد محمد تدين، رييس مجلس شوراي ملّي با سيد حسن مدرس روي داد كه پس از هتاكي تدين، او به همراه طرفدارانش از مجلس خارج شد و مجلس از رسميت افتاد. پس از آن، مدرس از جلسه خارج شد و در سرسرا كه نمايندگان جمع بودند به ايراد سخن پرداخت. در اين هنگام دكتر حسين بهرامي به تحريك تدين به مدرس نزديك شد و سيلي محكمي به صورت مدرس نواخت به طوري كه عمامه او از سرش افتاد. اين حادثه چنان زشت و دور از انتظار بود كه برخي نمايندگان آن را محكوم كرده و از جرگه هواداران جمهوري و سردار سپه خارج شدند. در آن زمان، اين سيلي را، سيلي به جمهوري تعبير كردند كه در نهايت به شكست آن طرح انجاميد.
امضاي پيمان اويان و پايان فرانسه در الجزاير
الجزاير از سال ۱۸۳۰م تحت استعمار فرانسه قرار گرفت و مقاومتهاي مردمي مانع اين استعمار نگرديد و حتي در اوايل قرن بيستم تمام خاك الجزاير زير سلطه فرانسه درآمد. در زمان جنگ جهاني دوم، الجزاير كه مستعمره فرانسه بود.، به جرگه متفقين پيوست و در زمان اشغال فرانسه، دولت در تبعيد ژنرال دوگل، مدتي در الجزيره پايتخت الجزاير مستقر گرديد. پس از پايان جنگ دوم جهاني، جنبش استقلالطلبي در اين كشور شدت گرفت، به طوري كه تشنجات اين دوره، باعث اعطاي خود مختاري از جانب دوگل شد. ولي مبارزان كه خواستار استقلال بودند، جهاد خود را ادامه دادند تا حدي كه در سال ۱۹۶۲م مارشال دوگل قرارداد اويان را كه متضمن استقلال كامل الجزاير بود، امضا كرد. در انقلاب هشت ساله مردم الجزاير، يك ميليون نفر از آزادي خواهان به دست اشغالگران فرانسوي كشته شدند.