جنگ و تحریم علت جهش ارز
مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی ایران در رابطه با وضعیت بازار ارز و دلیل روند صعودی دلار گفت: جهشهای ارزی عمدتاً از دومقطع طی ۴۵ سال اخیر اتفاق افتاده است؛ یکبار در مقطع پس از پایان جنگ هشتساله بود؛ آن نوسان حاصل ٩-٨ سال جنگ و اتمام ذخایر ارزی کشور بود. پسازآن دیگر چنین شرایطی نداشتیم و در دوران آرامش بودیم؛ تا مجدد در سالهای ١٣٩٠- ١٣٩١ که دچار «تحریم»، «عدم موفقیت درفروش نفت» و «عدم تهیه ارز نفتی کافی» برای اقتصاد کشور شدیم. از دهه ۴۰ که وارد دهه ۵۰ میشویم تورم دورقمی که متوسط آن طی این ۵۰ سال، حدود ۲۰ درصد بوده، گریبان اقتصاد را گرفته است. اقتصاد تکمحصولی بر پایه نفت یا محصولات حاصل از نفت است که ارز برای کشور فراهم میکند یا نمیکند. اکنون هم ادعا داریم بهطور مثال ۵۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داریم، نیمی از آن محصولات بر پایه نفت است؛ یعنی پتروشیمیها و فرآوردههای کم فرآوری شده است. محل تأمین نیازهای ارزی ما از فروش نفت بوده که قیمتش میتواند در دنیا بالا یا پایین شود؛ اقتصاد ایران طی این ۶٠-۵٠ سال، همیشه درگیر این موضوع بوده است.
جهش نرخ ارز دلیل سیاسی دارد
حریری ادامه داد: ورود بحثهای سیاسی به حوزه اقتصاد نقطهضعف کشور ماست؛ جنگهایی که با دنیاداریم، عموماً جنگهای اقتصادی است که از اوایل دهه ۹۰ به بعد اتفاق افتاده است و با یک تورم ۴۰ درصدی مواجه بودهایم. فشار تورمی دو برابر شده است. این فشار تورمی به قیمت ارز در کشور که تابع بحثهای سیاست خارجی شده است، برمیگردد. موضوع اقتصادی پیش نیامده که بتواند جهش ۶٠-۵٠ درصدی در نرخ ارز ایجاد کند؛ این جهش قیمت ارز به دلیل سیاست است. قیمت ارز بستگی به روابط سیاسی و بینالمللی بهویژه رابطه با غرب و آمریکا دارد؛ هرچه رابطه تیرهتر شود، احتمال تحریمها و فشارهای تحریمی بیشتر است، نرخ ارز هم بالاتر برآورد میشود؛ اما هرچقدر بهطرف مذاکره و مصالحه برویم، نرخ دلار هم پایین خواهد آمد.
روش کاهش نرخ ارز
حریری تصریح کرد: هر زمان که بتوانیم عرضه بیشتری داشته و دسترسی بیشتری به منابع ارزی داشته باشیم، میتوان نرخ دلار را هم پایین آورد. ما باید بتوانیم دو طرف بازار را متعادل کنیم. ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا از طریق کاهش تقاضاهای غیرمفید، یکی از این راهها است. ما در شرایطی هستیم که یکی از منابع عمده تأمین ارز در کشور ما صادرات غیرنفتی است. در حال حاضر وزن صادرات غیرنفتی که البته چندان هم غیرنفتی نیست نسبت به صادرات نفت دو برابر شده است. عموماً عمده این صادرات غیرنفتی توسط ١٠ شرکتی انجام میشود که حاکمیتی بوده و در حوزههای معدنی، محصولات معدنی یا محصولات نفتی (پتروشیمیها، گازها، پالایشگاهها و...) فعالیت دارند. اینها متعلق به صندوقها، نمادها، ستادها و... هستند که مدیر آنها منصوب به یک بخش از حاکمیت است؛ اینها عموماً با یارانه تولید میکنند و یارانه را صادر میکنند لذا اگر یارانهشان را بگیریم، عملاً دیگر قادر به این مدل صادرات نیستند؛ این شرکتها عادت کردهاند که انرژی مجانی، کارگر مجانی، حملونقل مجانی و... را بگیرند و دلار بیاورند؛ مدعی هم هستند که دلار ما ارزان خریداری میشود. این دلار در بازار عرضه و تقاضا که منجر به همین بازار مبادلهای شده است، مبادله میشود؛ بنده هم معتقدم که این بازار مبادله خوب است اما یک پیششرط هم باید داشته باشد که کالاهایی که از کشور صادر میشود، یارانه آن، تحت عنوان عوارض صادراتی پس گرفته شود و بعد صادرکنندگان، ارز خود را به هر قیمتی که میتوانند بفروشند.