علی صالحآبادی - مدیر مسئول
قدرت ملی(National Power) به مجموعهای از منابع انسانی، مادی، پشتوانه مردمی، اقتصاد، تجارت، فناوری، انتخابات آزاد و مقبولیت دولت نزد مردم گفته میشود. این موارد شرط لازم برای قدرت ملی است، اما شرط کافی این است که در اداره امور از نظریه واقع گرایی و واقع بینی به جای آرمان گرایی استفاه شود. تجربه تاریخی اردوگاه شرق، آلمان نازی و... نشان میدهد که آرمان گرایان در گذر زمان از بین رفتهاند یا در اداره امور درمانده و ناکام بوده و برای خود و مردم هزینه درست کردهاند. سیاست خارجی تهاجمی در قالب آرمان گرایی تعریف میشود نه واقع گرایی همینطور غرب ستیزی و اسراییل ستیزی.
عدهای از تریبون سازمان ملل و جاهای دیگر با صدای بلند گفته و می گویند اسراییل باید نابود شود. چنین شعارهایی برای اسراییل امنیت سازی میکند و غرب را پشت سر رژیم اشغالگر قرار میدهد. در میانه شرایط پیچیده جنگی، آرمان گرایان بگویند سیاست منطقهایشان باعث تقویت قدرت ملی بوده یا تضعیف آن؟
1.حکمرانی دو نوع است: یکی عمودی و دیگری افقی. ویژگی حکمرانی عمودی، روزمرگی، کوتاه مدت دیدن حوادث و رویدادها و شتاب در حل آنهاست. کسانی که عمودی فکر میکنند انگار چشمشان را بر تأثیر اقداماتشان در میان مدت و بلند مدت بستهاند. وقتی در انتها ضرر میکنند تقصیر را بر گردن این و آن میاندازند و خود به جلو فرار میکنند.
حمله به سفارتخانهها، غرب ستیزی، خط و نشان کشیدن برای این و آن در منطقه و جاهای دیگر به دلیل ندیدن ابعاد پیدا و پنهان اقدامات عمودی است.
چه کسی باور میکرد پس از حمله 7 اکتبر (15 مهر 1402) که بزرگترین ضربه اطلاعاتی، امنیتی و نظامی به اسراییل بود، این رژیم بهانه پیدا کند تا غزه را شخم بزند، رهبران را ترور و خانهها را ویران کند و تجربه غزه را در لبنان تکرار کند و نتیجه این اقدام به ضرر ایران و محور مقاومت تمام شود؟ نتیجه نگاه عمودی خسارت است نه سود.
2.حکمرانی افقی در سیاست، روابط خارجی، فرهنگ، اقتصاد، تجارت، امنیت ملی و... با نگاه به گذشته و حال آینده را ترسیم میکند و میبیند و در هر اقدامی از نظریه واقع گرایی و واقع بینی به جای آرمان گرایی استفاده میکند و از تهدیدها شانس میسازد و منفعت میبرد مثل ترکیه، عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس.
عدهای هستند که حکمرانی به شیوه افقی را باور ندارند و برای خود و دیگران مشکل ایجاد میکنند.
3.امارات ادعای پوچ درباره جزایر سه گانه را در هر فرصتی که پیدا میکند مطرح و کشورها را با خود همراه میکند. این کشور توانست نخست چین، بعد روسیه و حالا اتحادیه اروپا را همراه خود علیه ایران کند. اتحادیه اروپا پا را از روسیه و چین درباره جزایر سه گانه فراتر گذاشت و اعلام کرد ایران جزایر را اشغال کرده است! پیامد همراهی اتحادیه اروپا با امارات این است که احتمالا پرونده را به شورای امنیت خواهند برد و در آنجا انگلیس، فرانسه و آمریکا علیه ایران رای خواهند داد. این یعنی تضعیف جایگاه بین المللی ایران.
4.اروپا در دولتهای روحانی هماهنگ با ایران و علیه آمریکا بودند. حال چه شده که اتحادیه اروپا به فهرست مخالفان ایران پیوسته است. اصولگرایان و تندروها پاسخ دهند که چرا چنین شد و چه باید کرد؟
نویسنده مهرماه گذشته پس از حمله حماس به اسراییل بارها نوشت و استدلال کرد که اسراییل تلاش میکند غزه را از بین ببرد، بعد به سراغ حزب الله در لبنان برود و در انتها به سراغ ایران بیاید. اکنون با ترورها و بمبارانهایی که در غزه و لبنان صورت گرفته این پیش بینیها درست از آب درآمده و نگرانی این است که دامنه جنگ آنطور که اسراییل میخواهد به ایران کشیده شود.
توصیه به بانیان وضع موجود این است اگر میخواهید اسراییل تضعیف و شعله جنگ خاموش شود، بروید مشکل کشور را با آمریکا حل کنید و موضوع تشکیل دولت مستقل فلسطینی را که اسراییل خواهان آن نیست، پیگیری کنید.
بدانید آمریکا تنها کشوری است که میتواند ترمز ماشین جنگی اسراییل را که استراتژیاش مشت آهنی و حمله است، بکشد.