سید محمدکاظم سجادپور
کنار کشیدن بایدن از نامزدی حزب دمکرات و جایگزینی او با کامالا هریس، معاونت ریاست جمهوری آمریکا، بیتردید نقطه عطفی در تحولات مربوط به انتخابات آمریکاست. دوگانه بایدن ـ ترامپ که مطلوب جمهوریخواهان به نظر میرسد، دگرگون شد.
جمهوریخواهان، بر ناتوانی جسمانی و مغزی بایدن، به عنوان نقاط ضعف جدی محاسبه کرده بودند و او را به عنوان پیرترین نامزد ریاست جمهوری آمریکا، با 83 سال سن، مورد حمله قرار میدادند و نه فقط امیدوار بودند،بلکه به پیروزی خود اطمینان داشتند.
اما فشار عظیم درون حزبی دمکراتها، به نتیجه رسید و بایدن جای خود را به هریس داد و حال، ترامپ، پیرترین نامزد ریاست جمهوری تاریخ معاصر آمریکا شده است. در مدت کوتاهی که از اعلام نامزدی هریس گذشته، انرژی قابل ملاحظهای در اردوگاه دمکراتها بوجود آمده است.
حدود 120 میلیون دلار از کمکهای مردمی به ستاد هریس واریز شده و دمکراتها امیدوار شدهاند که کسری چند ماه گذشته را در مقابله با ترامپ جبران کنند. با کوتاهتر شدن زمان برگزاری انتخابات و روشن شدن سرنوشت نامزد حزب دمکرات، سوالی مهم قابل طرح است و آن اینکه چگونه میتوان، در یک چشمانداز کلان، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ سه موضوع و مفهوم بههم پیوسته میتوانند در ترسیم تصویری راهبردی از انتخابات، به ما در فهم کمک کنند: «فضای انتخابات»، «افراد درگیر در انتخابات» و «فرآیند انتخابات». انتخابات آمریکا، در فضایی بسیار حساس از بعد داخلی و خارجی صورت میپذیرد. در بعد داخلی، جامعه آمریکا، فضایی دو قطبی شده را در برگرفته است در این دو قطبی شدن، موضوعاتی چون اقتصاد، مهاجرت، مذهب، نژاد، ارزشهای اخلاقی و جایگاه آمریکا در جهان جلب توجه میکنند. در واقع در سرزمین واحد آمریکا، با دو آمریکا روبرو هستیم. آمریکای اول، آمریکای ترامپ و جمهوریخواهان است که آمریکایی نگران، ترسیده و بسته است. آمریکای ترامپ، در واقع آمریکای سفید پوستان، پروتستانها و آنگلوساکسونها است که در آن نژاد سفید و اروپایی، به صراحت یا به صورت نانوشته در موقعیت برتر قرار دارد. این بدان معنی نیست که ترامپ، در بین سیاهپوستان طرفدار ندارد، این بدان معنی است که خوانش ترامپ از آمریکا، خوانشی، کاملاً تک فرهنگی است.آمریکای دوم، آمریکای رنگین کمانی است که در آن نه فقط اقشار فرا دست، بلکه فرودستان نیز باید جایگاه داشته باشند، فرودستانی که به خاطر رنگ پوست و یا گرایشهای گوناگون مذهبی و اجتماعی، به لحاظ ثروت و قدرت، در موقعیت نامناسبی بسر میبرند. اما این رو تصویر آمریکا، تصویری ساده و سیاه و سفیدی نیست. راست افراطی در پی پاکسازی آمریکا از لیبرالها و چپها میباشد و چپ افراطی در پی تحلیل ارزشهای سوپر لیبرال بر جامعه آمریکا و بههم ریختن مرزهای سنتی. این شرایط فضای داخلی را نه فقط پیچیده، بلکه شکننده کرده است.در صحنه بینالمللی نیز فضا راحت نیست، دو جنگ متفاوت اوکراین و غزه، روابط چین و آمریکا، شرایط آشفته اروپا، برآمدن راست افراطی در گوشه و کنار جهان، نابرابریهای عمیق اقتصادی و اجتماعی، نظامیتر شدن و از همه سختتر، هستهایتر شدن جهان مخصوصاً رقابت هستهای بین آمریکا و روسیه و فقدان نهادها و رهبرانی که بتوانند بحرانها را مدیریت کنند شرایط را سخت و غامض کرده است و در این میان تحقق رهبری آمریکا در جهان و منطقه شدنی نیست، بلکه پرچالش شدن و امکان افزایش تنشها، شکافها و گسلهای بینالمللی بین آمریکا و دیگران وجود دارد. در یک کلام فضای داخلی و بینالمللی آمریکا سخت و پرمسأله است.
برگرفته از: دیپلماسی ایرانی