مثلث روسیه، آمریکا و چین
امروز دنیا به مثلثی از روسیه، آمریکا و چین تبدیلشده است؛ این در حالی است که حدود ۳۰سال پیش، جهان دوقطبی شوروی و آمریکا بود. حدود ۱۰ کشور قدرتمند هند، اندونزی، کره جنوبی، نیجریه، آفریقای جنوبی، شیلی، برزیل و مکزیک مبنای رشد و توسعه جهان شدهاند.
دست برتر آمریکا
جهان پر از تناقض است و همه تلاش میکنند خود را با سه قدرت نامبرده هماهنگ کنند، کار کنند و بهره ببرند. فرصتها در دنیا زیاد شده و کشورها به دنبال شبکهسازی هستند، نکته کلیدی برای بهرهبرداری از این دنیای پر از فرصت، این است که کشورها بتوانند با هر سه قدرت جهانی هماهنگی داشته باشند و با آنها کار کنند. شبکهسازی مهمترین ویژگی جهان است. همه تلاش میکنند از فرصتهای اقتصادی بهرهبرداری کنند. بیش ۸۲درصد تراکنشهای دنیا با دلار آمریکاست که معرف قدرت اقتصادی این کشور است و این قدرت اقتصادی و نظامی نشان میدهد آمریکا همچنان دست برتر را خواهد داشت، اما روسیه و چین تلاش کردهاند و فرصتهایی را به دست آوردهاند که جلوی نفوذ آمریکا را در برخی حوزهها بگیرند، بنابراین قدرت آمریکا کم نشده، بلکه نفوذ او در دنیا کاهشیافته است. این سه قدرت جهانی همچنان بالاترین نیروی انرژی جهان را دادن که بتوانند در صحنه جهانی در حوزه اقتصاد نفوذ داشته باشند.
دولتمحور فکر نکنیم
تفاوت ایران با کشورهای میان پایه دنیا این است که ما دولتمحور فکر میکنیم؛ در صورتی که در سایر کشورها مانند هند، چین، برزیل و حتی امارات تفکرهای شرکت محور دارند. آنها میگویند آینده ما در گرو شرکتهاست؛ مثلاً یک شرکت چینی در حوزه نفت و گاز رتبه ۲۸ جهان را در کسب درآمد دارد؛
تلقی دیگری که در کشور ما وجود دارد این است که دنیا و کشورها را با دولتها و حکومتها شناسایی میکند، در صورتی که بهعنوانمثال برای ساخت یک بوئینگ۷۶۷ حدود ۳۵کشور باهم همکاری داشتهاند. بررسیها نشان میدهد بین افزایش درآمد سرانه و نوآوری در جهان رابطه مستقیمی وجود دارد. به میزانی که درآمد سرانه افزایش پیدا میکند و فقر کاهش مییابد، نوآوریهای فردی نیز افزایش پیدا میکند.
آمادگی اقتصادی کشورها
بر اساس معیارها و بنچمارکها، ۱۰ کشور اول از ۱۲۴کشور موردمطالعه، سطح آمادگی اقتصادی بالایی نسبت به آینده دارند که به ترتیب سنگاپور، دانمارک، سوئیس، آمریکا، سوئد، فنلاند، نروژ، هلند، انگلستان و استرالیا هستند. جالب آنکه امارات، رتبه ۲۷ و کره جنوبی (۱۳)، فرانسه (۲۱)، قطر (۳۴)، چین (۳۸)، عربستان (۴۲)، روسیه (۴۸)، ترکیه (۵۳)، کویت (۵۸)، ویتنام (۶۱) و عمان (۶۳) هستند. رتبه ایران ۸۷ است که در کنار بولیوی (۸۶) و پاراگوئه (۸۵) قرارگرفته است.
دروس تحقیقی انجام داد و از حدود ۳هزار شرکت دنیا پرسیده شد، مهمترین مشکل را در دو سال آینده چه میدانید؟ آنها پاسخ دادهاند که اول اطلاعات غلط در دنیای اینترنت، دوم آب و هوای غیرقابلپیشبینی، سوم نابرابریهای اجتماعی و چهارم ناامنی سایبری. همچنین برای ۱۰سالآینده مسائل اقلیمی و آبزدایی را مهمترین مشکل دانستهاند.
چالش توسعه در ایران
ما هنوز عقلانیت فلسفی را حل نکردهایم. بسیاری از سؤالات کلیدی همچنان مانند ذرات معلق در فضای فکری و فلسفی ایرانیها برقرار است. عقلانیت فلسفی دایره بزرگی است که میتواند ناملموس یا فعال باشد، اما عقلانیت ابزاری در دل آن فعال است. جهان با همین مفاهیم و الفاظ ثروت، سود و سرمایهداری کار میکند اما در ایران اینها را بد میدانند. عقلانیت فلسفی یعنی تولید ثروت، محدود کردن دولت در تولید ثروت، پذیرش تشکلهای بخش خصوصی و تفکیک تدریجی قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی.
آی زایا برلین، رومیتبار انگلیسی میگوید: «مادامیکه قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی جدا نشود، در پی آزادی نباشید. چه آزادی مدنی، چه آزادی اقتصادی و چه آزادی سیاسی.» تمام تجربه بشر در سالهای گذشته در همین جمله است. ۸۲درصد ثروت در چین در دست بنگاهها و افراد است. کشوری که توسط ۱۲کمیته و ۲هزار نفر مدیریت میشود، کشوری که از نظر سیاسی بسته است، ولی در اقتصاد باهم جهان کار میکند.
کشوری که سرمایهداری غیردولتی را تجربه نکرده، مفاهیم رقابت، کارآمدی، تخصص، کارکردگرایی، نوآوری و گردش فکر و اندیشه را نمیتواند نهادینه کند. جهان امروز نیز به این شیوه عمل میکند، عقلانیت فلسفی تا زمانی که حل نشود نمیتواند وارد عقلانیت ابزاری شویم.
مهمترین چالش کشور
مهمترین چالش ایران، محدودیت در ارتباطات جهانی است. اگر بنگاهدار و سیاستمدار در طول روز نتواند با چندین نماینده از شرکتهای مختلف ارتباط داشته، نمیتواند شعاع فکری خود را گسترش دهد. این است که برای اقتصاد و فرهنگ و برای داشتن تخصص ۷۰درصد نیاز به ارتباط جهانی داریم. دلیل اول مسائل ما این است که با جهان ارتباط نداریم.
در این فضاست که ما رقابت را یاد میگیریم. گسترش استانداردهای کاری، پذیرش تخصص، یادگیری شفافیت کاری و راستگویی همگی بیواسطه بینالمللی شدن اتفاق میافتد. جلوگیری ساختاری از فساد و رانت، توجه به اهمیت نگاه حقوقی در کسبوکار، یادگیری زبانهای خارجی و مجهز شدن به هوش عاطفی و آداب تعامل با دیگران، همگی در سایه بینالمللی شدن امکانپذیر است.»