ارزیابی شدن از کشته شدن ناوالنی و واکنش های جهانی نسبت به این مرگ چیست؟
نکته اصلی در مورد مرگ سرسخت ترین مخالف پوتین این است که او در زندان روسیه درگذشت. مقامهای زندان اعلام کردند که ناوالنی بعد از پیادهروی احساس ناراحتی کرده،بیهوش شده و در نهایت تیم پزشکی زندان هم نتوانسته او را احیا کند. اینکه او چگونه فوت کرده یا اینکه بخواهیم مرگ او را نوعی قتل در نظر بگیریم، فعلاً در هالهای از ابهام است اما واقعیت این است که ناوالنی در زندان متعلق به دولت روسیه از دنیا رفت و همین موضوع موجب میشود که مسئولیت، متوجه دولت روسیه باشد.
به نظر بنده این مدل زندانیها و محکومیتها ما را به یاد دوران استالین میاندازد به ویژه انکه می دانیم طی دو دهه گذشته تاکنون بسیاری از مخالفان پوتین حذف شدند.از جمله آخرین آنها یوگنی پریگوژین، فرمانده سابق گروه واگنر بود که به کودتا متهم شد و پرونده سقوط هواپیمای او همچنان مفتوح اما سر به مُهر است.
نکته مهم دیگر این است که ناوالنی با هیچکدام از مخالفان پیشین پوتین که حذف شدند شباهتی نداشت؛ زیرا او صرفاً یک وبلاگنویس و کنشگر رسانه ای بود و به عنوان یک ملیگرا انتقادها و افشاگری هایی را علیه پوتین و سیاستهای کرملین مطرح کرده بود.
او میتوانست بعد از آنکه برای معالجه مسمومیت به آلمان رفت هرگز به کشورش باز نگردد اما برای آنکه ثابت کند وابسته به کشورهای دیگر نیست و روسیه را دوست دارد با آنکه می دانست بلافاصله دستگیر می شود بازهم به مسکو برگشت. که این نشان از استقلال او در مبارزات سیاسی اش داشت.
او اگرچه کنشگر سیاسی تاثیرگذار و تعیین کننده در میان مردم روسیه نبود، اما بدون شک یک شخصیت مشهور رسانه ای بود که در جهان به عنوان یک مخالف پوتین به شمار میرفت.
او بیشتر درنوشته ها وسخنرانی هایش برای جوانان روسیه بر عنصر ملیگرایی روسی و اصلاح امور و برقراری دموکراسی تاکید داشت.
درمورد اینکه بالاخره مرگ او چگونه اتفاق افتاده باید منتظر گزارش رسمی پزشکی قانونی روسیه باشیم اما نکته مهم این است که مرگ ناوالنی در موقعیت فعلی روسیه به نفع پوتین نبوده است و اساساً زنده ماندن او هم برای کرملین یک تهدید قوی به حساب نمیآمد.
لذا به نظرم مرگ او در مقطع فعلی نمیتواند به نفع حاکمیت روسیه باشد و به همین دلیل حتی ممکن است که او از سوی کرملین حذف نشده باشد؛ چراکه در شرایط کنونی مرگ وی واقعاً نفعی برای مسکو و پوتین نداشته و همین موضوع ابهامات موجود در این پرونده را دوچندان میکند.
ناوالنی با دست خالی و تنها با یک وبلاگ توانست در میان انبوهی از رسانهها خود و گفتمانش را مطرح کند و از هیچ، به شهرت رسید و جوانان روسیه را به سمت خود جذب کرد و آنها هم از او حمایت کردند.
بر همین اساس شوکی که از مرگ وی وارد میشود عموماً قشر جوانان روسیه را در بر خواهد گرفت ولی نمیتوان گفت که یک موج موثر و فراگیر علیه کرملین به راه میافتد که اگر خلاف این اتفاق رخ دهد باید تعجب کرد.
اما در این میان مخالفان پوتین چهره هایی مانند گری کاسپارف، شطرنجباز مشهور روسیه را به عنوان یک چهره مهم ملی و جهانی مشاهده کردهایم و او حتی در این راه یک حزب رسمی علیه کرملین تاسیس کرد ولی باز هم به خروجی مطلوبش نرسید. به این دلیل است که میگویم احتمالاً اتفاق چندانی پس از مرگی ناوالنی در عرصه عمومی رخ نخواهد داد. حتی معتقدم که بعید است مرگ او بر انتخابات ریاست جمهوری روسیه که حدود یک ماه دیگر برگزار میشود تاثیر فراگیر داشته باشد. باید بگویم که همه چیز برای رئیسجمهور شدن پوتین به مدت شش سال دیگر مهیا است اما پرونده مرگ ناوالنی میتواند تاثیر منفی خود را بر فضای نخبگانی روسیه و به خصوص طیف جوانان بگذارد.