هدی ملک آسا
دانشآموخته ارشد روانشناسی
ابتلا به اختلالات روانی بیماری بعضاً ژنتیکی است یا بر اثر استعمال دخانیات و الکل، سبک نادرست زندگی، عدم توجه به سلامت روان و ... به وجود میآید. بیشتر افراد فکر میکنند که آدم بدی هستند و دیگران نیز بد هستند. علت مشکلات رفتاری افراد ریشه در افکار درونی آنها دارد. مشکلات مغزی، روانی و رفتاری در مبتلایان به اختلالات روانی وجود دارد. فردی که اختلال روانی دارد در رفتارهای خانوادگی و اجتماعی دچار مشکل میشود. فرد بیمار یا منزوی میشود و از اجتماع میگریزد یا غرق در کار و جامعه میشود. فرد منزوی نیازهای خود را سرکوب کرده و در نظر دیگران او ایثار کنندهای محبوب است ولی کسی قدر ایثار او را نمیداند. فرد بیش از حد اجتماعی خود را قهرمان میداند که در صورت نیاز دیگران بر بالین آنها حاضر میشود تا چارهای بیندیشد و اقدام کند. در هر دو صورت فرد مبتلا به بیماری است.
شناخت خود انگارهها
«خود انگاره» نگرش فرد از درون به خود است. فرد با شناخت و آگاهی از درون و افکار خویش میتواند، بیماری روانی خود را بشناسد.
درک و دیدن واقعیات زندگی به سلامت روانی افراد کمک میکند. تحریف، بد یا واژگون جلوه دادن واقعیات، فرد را از خود انگاره واقعی خود دور میسازد. این فرد رفتار خلاق و سازنده ندارد، چون در گردابی از افکاری که در درونش وجود ندارد، محبوس شده است. در چنین شرایط مبهمی فرد میتواند با خویشتن نوازی به سلامت روان خود کمک کند. همچنین نوشتن صفات مثبت خود میتواند راهکار مؤثری در جهت شناخت بهتر درون باشد. تفکر درباره صفات مثبت میتواند فرد را به تقویت رفتار و صفات خوب هدایت کند. البته باید به این نکته توجه کرد که اگر بانک نوازش افراد با شناخت صفات مثبت فرد به دست آید و بهتنهایی پر شود و ستایش فردی بارها توسط خود او تکرار شود، این رفتار تبدیل به خودشیفتگی میشود.
البته افراد نیاز دارند که بخشی از بانک نوازشی خود را توسط دیگران پر کنند. خود انگاره هر فرد گنجینهای است از کهن الگوهای دریافتی وی از منابع همچون والدین، همسالان، رسانهها ...
دوری از افکار غیرواقعی
آگاهی و شناخت درون به فرد کمک میکند تا تغییرات مثبت در او جوانه زند.
نگرشهای منفی نسبت به خود باعث ایجاد عقاید منفی و غیرواقعی در فرد میشود. بدین ترتیب فرد از خود متنفر شده و کسی که خودش را دوست ندارد دیگران را هم دوست ندارد، بنابراین تلاش میکند کنشهای متقابلی را که در مواجهه با دیگران برای او به وجود میآید به حداقل برساند و کیفیت زندگی فرد پایین میآید. فرد در صورت شناخت نگرشهای منفی خود در جهت بهتر شدن، تصمیم به تغییر میگیرد و صفات ارزشمند را در خود جایگزین نگرش منفی قبل میکند. بدین ترتیب خود انگاره مطلوب و واقعی در درون فرد ساخته میشود.
دریافت نوازشهای واقعی
شکلدهی نگرش درست، احساس توانمندی و لیاقت را در فرد تقویت میکند. فرد خود را شایسته دریافت نوازشهای اصیل و واقعی میداند. فرد سالم انتخاب میکند به جای نوازشهای دروغین آزاردهنده، نوازشهای خالصانه بدهد و دریافت کند.
نوازش دروغین با قیدوشرط همراه است که منجر به ایجاد احساس خوب در فرد نمیشود. فرد خود را وابسته به آن شرط میداند که طرف مقابل آن را تعیین کرده است. فرد به دلیل نداشتن آزادی و رهایی به محض نبود شرط تعیینشده همان آدم قبل میشود. بنابراین اگر کسی نوازش دروغین داشت او را آگاه کنید که چرا نوازش واقعی ندارد!
کسی نمیتواند افراد را مجبور به داشتن احساس خاص کند، جایگزینی روابط سالم و مثبت میتواند در بهبود سلامت روان مؤثر باشد.