من از قدیم خدمت ایشان ارادت دارم، به دلیل اینکه آقای رحمت با مرحوم ابوی و دایی من مرحوم شهید هاشمینژاد در «کانون ارتقاء دینی» همکاری میکردند. مرحوم آقای فرشتیان مدرسه رضوی را در مشهد تأسیس کرد که از اولین مدارس مذهبی شهر بود. من کلاس اول و دوم ابتدایی در این مدرسه بودم و به مدت دو سال آقای رحمت ناظم مدرسه بود؛ ایشان معمم نبود، پالتوی بلندی میپوشید و قیافه باهیبتی داشت؛ لذا ما دانشآموزان از ایشان بسیار میترسیدیم.گاهی این اواخر همدیگر را میدیدیم و درباره دوران ناظم بودن ایشان و ابهتی که در مدرسه داشت، شوخی میکردیم. ایشان یک مرتبه وسط سال دیگر به مدرسه نیامدند، کوچک بودم و شنیدم که به نجف رفته اند. مرحوم هاشمینژاد همیشه از آن مرحوم به نیکی یاد میکرد که ایشان به نجف رفتند و در خیل مجموعه هواداران امام خمینی(ره) قرار گرفتند. آقای رحمت با اخوی مرحوم هاشمینژاد از نظر خانوادگی نسبت داشت، این باعث میشد که به صورت خانوادگی رفت و آمدهای زیادی داشته باشیم. نکته مهم تر درباره خصوصیات ایشان این بود که با توجه به همه سوابق علمی و انقلابی، اما هیچ وقت بر بال سوابقش سوار نشد تا از انقلاب استفاده کند و منافع شخصی ببرد. انسان، سالم، بدون حاشیه، زاهد و پاکمنشی بود. در دهههای اخیر گفتوگوهای خصوصی زیادی با هم داشتیم، گاهی ایشان به منزل ما میآمد؛ گاهی من خدمت آن مرحوم میرفتم. در دهه اخیر که حوادث سیاسی پررنگتر شده بود، همیشه جانب مردم را میگرفت و ما را تشویق میکرد که به گفتوگوها و نوشتههای بیشتری بپردازیم.