چرا با وجود رایگان بودن آموزش در قانون اساسی، آموزش غیر دولتی روز به روز گسترش پیدا می کند و قدرتمندتر می شود؟
افسانه ای در کشور وجود دارد که می گوید بخش خصوصی امکانات دولتی دریافت نمی کند! این حقیقت ندارد در هر بخشی چه در هنر و سینما و چه در بهداشت و درمان و بیمارستان های خصوصی ، چه در آموزش و پرورش و آموزش عالی؛ بخش خصوصی از امکانات دولتی و رانت های مختلف بهره می برد و به ازای امکاناتی که می گیرد خدماتی به بخش های دولتی نمی دهد.
وقتی قانون مدارس غیرانتفاعی تصویب شد قرار نبود این مدارس امتیازات دولتی کسب کنند. زمانی شهریه آموزش غیر دولتی و کلاس های آزاد طوری تنظیم می شد که همگان می توانستند از این خدمات آموزشی با کیفیت بهره ببرند. امروز ارقام انقدر بالا است که فقط پولدار ها می توانند در این مدارس تحصیل کنند.
در دولت قبل که کشور از نظر اقتصادی دچار بحران شده بود، دولت دستور پرداخت وام کلانی را برای مدارس غیر انتفاعی صادر می کند. درحالیکه مدارس غیر انتفاعی باید باری از دوش آموزش و پرورش بر می داشت، می بینیم که دولت به مدارس خصوصی سرمایه سالار کمک می کند تا گردش مالی این مجموعه دچار خدشه نشود.
اتصالی سیاسی پشت مدارس و دانشگاه های خاص وجود دارد. پشت ماجرای فرستادن فرزندان خانواده های خاص به دانشگاه های خارج از کشور اتصالی سیاسی وجود دارد.
تحصیل در مدارس ویژه، هزینه کرد کلان برای آموزشگاه های کنکور خاص و آموزش های خصوصی، ورود به دانشگاه های برتر کشور و در نهایت اپلای شدن به دانشگاه های خارج از کشور، یک روند است که توسط خانواده های مرفه دنبال می شود.
اتصالی سیاسی پشت این ماجرا است تا افراد تایید شده ای به چهره های تحصیلکرده تبدیل شوند و به کشور برگردند و مورد استفاده قرار بگیرند. جریانی در داخل کشور نمی خواهد آحاد مردم جامعه در فرصت های ویژه آموزشی سهیم باشند.
اراده ای وجود دارد که سعی اش طبقاتی کردن آموزش است تا دست طبقات مستضعف و متوسط را از آموزش مناسب و با کیفیت کوتاه کند و فرزندان سرمایه داران را به آموزش با کیفیت برساند.
امروز نمی توان گفت ابعاد آموزشی کشور عادی است. زیرا نتایج کنکور طی یک دهه گذشته عملا نشان داده که بخش هایی از جامعه نمی توانند وارد دانشگاه های برتر کشور شوند و نمی توانند در برخی از رشته ها تحصیل کنند. این وضعیت و هر عمل و تصمیمی که آموزش را در کشور به این نقطه رسانده است، خلاف قانون و عدالت است.
آیا طرح حذف کنکور و توجه به معدل تحصیلی می تواند از تاثیر کژکارکردی نظام آموزش غیر دولتی بکاهد؟
حذف کنکور پروژه جریان سرمایه سالار است. 15 سال پیش حذف کنکور به روشی منطقی دنبال شد تا اتفاقی پر هزینه، بی ثمر و بی اثر از کشور حذف شود. احمد توکلی در مجلس پیگیر تصویب حذف کنکور بود و همه ما هم طرفدار حذف کنکور بودیم.
اما آنچه امروز پیگیری می شود نسبتی با طرح اولیه ندارد و تلاشی است که از طرف همان جریان دنبال می شود. طرح های اخیر تیر خلاصی بر نظام آموزشی کشور است تا مساله آموزش را از گهواره تا گور در اختیار کاست های سرمایه قرار دهد.
امروز شما می توانید با خواندن یک رشته تحصیلی و رسیدن به شغلی وضعیت مالی خود و خانواده تان را تغییر بدهید ولی در صورت استقرار کامل نظام سرمایه داری بر حوزه آموزش دیگر نخواهید توانست از پیش از ابتدایی تا آموزش عالی از کاست خود خارج شوید.
مدارس متنوعی که در کشور داریم و معدل نمی تواند تابعی از آموزش برابر باشد. طبقاتی شدن آموزش نتایج فاجعه باری دارد. تقویت تفکر مهاجرت محصول همین شرایط است. نظام کاستی ایجاد ناامیدی فزاینده ای می کند و تقویت کننده مهاجرت در بین جوانان است. مساله مهاجرت برای نظام آموزش خطرناک است.
با طبقاتی شدن آموزش عدالت آموزشی از بین رفته است. در ادامه این مسیر بخش مستضعف جامعه که حامیان اصلی انقلاب اسلامی هستند دچار ناامیدی می شوند و از انقلاب دلسرد خواهند شد.
نظام کاستی تنها ثروتمندان را در موقعیت خود و موقعیت های بالاتر تثبیت خواهد کرد. از این پس روایت آفرینی این گروه در مورد ایران معتبر تر خواهد بود، زیرا سرمایه ها و نظام امور در دست این گروه قرار می گیرد.
بهترین راه حل و مناسبترین نسخه اصلاح قوانین مربوط به آموزش و کنکور چیست؟
ما در هیچ کدام از مشکلات جامعه در بخش "چه باید کرد؟" دچار مشکل تئوریک نیستیم. در حوزه مسکن، خودرو، اقتصاد، آموزش و... مشکل تئوری و نظریه نداریم. کارشناسان در هر حوزه ای به خوبی می دانند که چه باید کرد؟ مساله فقدان اراده در حل مساله است.
زمانی مدیران ارشد کشور متوجه مسائل نبودند و کارشناسان و مشاورانی داشتند که در قدرت ذی نفع بودند و آنها را با ادبیات سرمایه داری سرگرم کردند. زمانی نچندان دور مدیران و تصمیم گیران فریب خوردند و کشور از اهداف و مسیر اصلی انقلاب که ایجاد عدالت بود منحرف شد.
ولی امروز که آثار آن تصمیمات غلط نمایان شده است و دیگر توضیح و توجیهی بر درست بودن آن شیوه اشتباه وجود ندارد؛ چرا راه درست را انتخاب نمی کنند؟!
وقتی نزدیک به دو دهه است که رتبه های برتر کنکور از مدارس خاص و غیر انتفاعی ها می آیند این اخطار هشیار باش به نظام آموزش و پرورش کشور است که نشان می دهد مدارس دولتی و طبقاتی از جامعه که فرزندانشان را به مدارس دولتی می فرستند در چرخه آموزش با کیفیت نادیده گرفته شده اند.
حرف من با مسئولین و متولیان امر آموزش است، چرا مشروعیت را از طبقه متوسط سلب می کنیم؟ حذف طبقه متوسط از امکان آموزش با کیفیت بریدن شاخه درختی نیست که رویش نشسته ایم بلکه با ادامه دادن به این وضعیت ریشه درختی که حیات جامعه به ثمره آن وابسته است را میخشکانیم.
معلم حقوق بگیر آموزش و پرورش حق ندارد از دستورات بالا دستی اطاعت نکند. چطور ممکن است اموزش و پرورش حقوق معلمان را بپردازد ولی معلمین با سابقه، با کیفیت در امر تدریس و دارای امتیازات بالای آموزشی، در مدارس خاص و مدارس غیر انتفاعی جذب شوند و معلمان تازه کار و کم تجربه راهی مدارس دولتی شوند!
دبیران الف حق ندارند وقت خود را تنها برای مدارس خاص بگذارند. بنا بر قانون 50 درصد از وقت این دبیران باید به مدارس دولتی اختصاص داده شود. حضور تمام وقت این مدرسان در مدارس خاص خلاف قانون است.
چرا امکانات سخت افزاری موجود در مدارس غیر انتفاعی آنچنان با امکانات مدارس دولتی فاصله دارد که دانش آموختگان این دو مدرسه یک مطلب و محتوای آموزشی را در کنکور و آزمون های برابر به دو صورت مجزا پاسخ می دهند؟ مگر کتاب های درسی یکی نیست؟
دولت حتی نتوانسته در ازای خدماتی که به بخش خصوصی آموزش می دهد، اجازه استفاده از فضاهای آزمایشگاهی و ورزشی این بخش را برای بچه های مدارس دولتی بگیرد.
اگر اراده باشد، روش هایی وجود دارد که فاصله آموزشی موجود بین مدارس خاص و مدارس دولتی کم شود.
شما در بحث کنکور به نقش مدارس غیر انتفاعی اشاره دارید آیا این دو مساله جدا از هم نیستند؟
مشکلاتی که در کنکور با آن ها روبرو هستیم در ادامه طبقاتی شدن آموزش ایجاد شده است. نکته مهم شهریه و گردش مالی بخش عیر دولتی در محیط آموزش است. نظام آموزش و پرورش متولی مدارس کشور است. نظارت بر گردش مالی این مدارس نیز بر دوش آموزش و پرورش است. هر مدرسه ای حق ندارد به هر میزانی که خواست شهریه بگیرد.
کنترل مالی بر مدارس غیر دولتی و تعطیل شدن برخی هزینه های سرسام آور خود به خود سودجویی از طریق نظام آموزشی را از بین می برد. گردش مالی بالایی که زیر جلد نظام آموزش غیر دولتی وجود دارد پای جریانی سرمایه سالار را به امر مقدس آموزش باز کرده و در این حوزه رانت و فساد آفریده است.
سرازیر شدن پول های کلان و بی حساب و کتاب به حوزه آموزش و پرورش، کنکور و آموزش عالی، با گرم کردن تنور مهاجرت استعداد ها را به خارج از کشور راهنما خواهد شد. بخش عمده ای از استعداد ها در طبقات متوسط و مستضعف رشد نخواهند کرد.