نه آلمان، آن آلمان همیشگی بود و نه ژاپن. با این تفاوت که آلمان، با ژاپن ناشناخته روبهرو بود. اما خوب، خوب خوب، معلوم بود که ژاپن، آلمان را کامل شناخته است. اینکه گفته میشود کامل، شناخته است، یعنی کامل. چراکه تا دیروز، این آلمان بود که تا دقیقهی نود، همچنان پرقدرت ظاهر میشد و اگرهم بههر دلیل، تا دقیقهی نود، از تیم حریف، عقب بود، در وقت اضافه، گلهای خورده را جبران میکرد. اما آلمانِ دیروز، دیروز، تمام شد.
آلمان، از دو ناحیه، آسیب دید. همان دو ویژگی که سالهای سال است که دنیای فوتبال، آلمان را با آن میشناختند. یکی، پرقدرت بودن و پرقدرت ماندن تا آخرین لحظه. و دیگر ویژگی هم اینکه اساساً فوتبال آلمان با دقیقهی نود عجین بود. یعنی آلمان، همیشه تعیینکننده بود. چون، تا پیشاز دقیقهی نود، نمیتوانستی فوتبال آلمان را تحلیل کنی.
و اما ژاپن، در یک بازی دوستانه، این هر دو ویژگی را از آلمانها ربود و نتیجهی بازی را بهراحتی، از آنِ خود کرد. هم تا آخرین لحظه، پرقدرت ظاهر شد و هم تعیینکننده بود، آنهم در دقیقهی نود.
البته اگر دقیق شویم، قدرت ژاپن، نود دقیقه فوتبال را تحمل نداشت. اما بهخوبی از عهدهی محاسبهی دقیق یک بازی نود دقیقهای مقابل آلمان برآمده بود. چون میدانست که نمیتواند نود دقیقه پرقدرتتر از آلمان باقی بماند، تظاهر کرد که میتواند و توانست. زمان را از دست نداد. با زمان بازی کرد. زمان را متناسب با قدرت بازیکنان، بین بازیکنان تقسیم کرد. در تأیید این نکته، میتوان بیست دقیقهی نخستِ نیمهی دوم را یادآور شد. دقیقاً زمانی که درواقع، گویا وقت استراحت و تجدید قوا و ذخیرهسازی انرژی بود برای بازیکنان ژاپن. هیچ حرکت اضافهای نمیکردند که مجبور به از دست دادن انرژی شوند و یا رفتن به لاک دفاعی را برگزینند. این بازی ژاپن، نشان داد که ژاپن، صنعت فوتبال را درنوردیده است و بهزودی، صدای لهشدن چرخدندههای غولهای فوتبال دنیا، گوش تماشاگران قدرتهای فوتبال را کر خواهد کرد؛ البته نه با ووووزلا! این بازی، بسیار تحلیل دارد. آموزش، حق شهروندی است. جزو حقوق اساسی شهروندان است؛ حتا بازیکنان فوتبال! نویسنده، نه از آن جهت که ورزشینویس نیست، نه! بلکه از آنرو که بازی، خود، گویای بسیاری نصیحت و توصیه و آموزش بود، برداشت آزاد خود از بازی آلمان و ژاپن را کوتاه نوشت. باشد که چندباره ببینند و بازهم ببینند و لذت ژاپن شدن را ببرند.