امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس
به لطف فعالیت رسانهها و خبرنگاران سختکوش، پدیدههای تلخی مثل نیمکت خوابی، گورخوابی، پشت بام خوابی، اتوبوس خوابی، خانههای اشتراکی نمایان کرده است. گذر شهروندان پایتخت به پارکهایی که در خیابان خراسان پشت پمپ بنزین وجود دارد نمیافتد تا بی سرپناهان این شهر بزرگ را ببینند. در خیابان طیب شبها کودکان روی زمین میخوابند.
همه افراد شهر از خیابان معلم در منطقه 18 تهران و از سمت جاده ساوه رد نمیشوند تا صفی از افراد بی خانمان را مشاهده کنند. افراد بی خانمان شبها در زمینهای بالای سعادت آباد همه روی پلاستیکی نازک میخوابند.
بی خانمانی از فقر شدید حکایت میکند. فقری که یک سرپناه برای انسان باقی نگذاشته است. کمتر کسی میتواند چنین درجهای از فقری را تاب بیاورد یا با تلاش خود از آن وضعیت خلاص شود. نجات افراد بی خانمان به حمایتهای دولتی و کمکهای خیرانه نیاز دارد.
بی خانمانی محصول اقتصادی ضعیف با رشد منفی، نرخ بی کاری بالا و شکاف طبقاتی بالا است. تعداد بالای افراد بی خانمان در کشوری نفت خیز با منابع غنی، یکی از مظاهر توزیع ناعادلانه ثروت است. تا در کشور بی خانمان وجود دارد، افروختن هر چراغی به مسجد، حرام است.
علاوه بر این بالا بودن تعداد بی خانمانها زنگ خطری امنیتی است. اگر جامعه به هر علتی دچار تنش شود، افراد بی خانمان ظرفیتی غارتگر و انتقام جو خواهند بود. این قشر کینهای از طبقات مرفه جامعه به دل دارند و آنها را مسئول نابسامانی خویش میدانند. از این رو هر اغتشاشی میتواند دو طبقهای را که در دو سوی گسل اجتماعی ایستادهاند در برابر هم قرار دهد و به ضد هم تبدیل کند.
فاصله طبقاتی و عمیق شدن شکافهای میان طبقات اجتماعی میزان نارضایتی جامعه را از حکومت و از اقشار طبقات بالا افزایش میدهد.
دولت که جزو حاکمیت است، مسئول مستقیم این وضعیت است. توزیع ناعادلانه ثروت به دست مردم انجام نشده است! حیف و میلها، رانت و رشوه، دزدی و غارت منابع، توزیع ناعادلانه درآمدها، عدم رسیدگی به وضعیت اقشار کم برخوردار و ضعیف؛ کار هایی در حیطه اختیارات شهروندان عادی نیست.
از نظر جامعه شناسی تنها وظیفه دولت تأمین رفاه اجتماعی است. اگر جامعه شناسان مسئول تعریف و تدوین وظایف دولت باشند و قرار باشد تنها یک وظیفه مهم برای دولت تعیین کنند، آن وظیفه تأمین رفاه اجتماعی است.
مردمی که در یک سرزمین و تحت تکلیف یک حاکمیت قرار دارند باید تأمین شوند همانطور که در قانون اساسی تأمین نیازهای اولیه شهروندان به دولت واگذار شده است.
نمود فقر که بی خانمانی است نشان دهنده عدم موفقیت حاکمیت در انجام وظیفهاش بوده است.
منصفانه نیست که دولتها این تکلیف را به دوش هم بیاندازند یا یکدیگر را مقصر جلوه بدهند، شرایط فقر در کشور به گونهای است که نمیتوان عامل یا عاملین و مقصر و مسبب را در یکی دو سال گذشته جست و جو کرد تمام دولتها در این وضعیت سهم دارند.
مشکل بزرگ است. آقایان اعلام میکنند بیش از 60 درصد جامعه نیاز به کمکهای مالی دارند. این آمار بیش از آنکه به فقر جمعیت مربوط باشد، نشان دهنده سوء مدیریت است.
دولتها نتوانستهاند به وظایف خود در مورد توزیع عادلانه ثروت عمل کنند. آیا کودکان کار و خیابان موضوعی جدید است؟ کشور سالها است که با این معضل روبرو است! متکدیان، معتادین، زنان خیابانی، فرار دختران و... همه نابسامانیهایی هستند که دهههاست چهره زشت و تلخ خود را به مسئولین نشان دادهاند. اگر ارادهای برای حل مساله وجود داشت باید نتایج آن با رفع این معضلات دیده میشد. متاسفانه روز به روز شاهد گسترش مشکلها و اضافه شدن به مشکلات هستیم.