رسانه آمریکایی فارن افرز در گزارشی تحلیلی، به بررسی نتایج و تحولات جنگها و مداخلات نظامی اسرائیل در مناطق مختلف غرب آسیا پرداخته است. این گزارش بهویژه بر اهداف راهبردی اسرائیل در غزه، لبنان و ایران تمرکز دارد و به این نتیجه میرسد که اسرائیل نهتنها به اهداف خود در این مناطق نرسیده، بلکه در برخی موارد نقشهها و برنامههایش با شکست مواجه شده است. این تحلیل همچنین نشان میدهد که برتری نظامی اسرائیل، که تا حد زیادی به حمایت بیچونوچرا از ایالات متحده وابسته است، قادر به شکل دادن نظم منطقهای دلخواه تلآویو نبوده است.
تحولات ژئوپلتیکی و شکستهای راهبردی اسرائیل
در آغاز جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل با برتری هوایی خود حملاتی گسترده به غزه آغاز کرد. این حملات بهطور خاص به گروه حماس محدود نبود و هدف آن تضعیف «محور تحت رهبری ایران» بود. اسرائیل همچنین حملات خود را به مناطقی در لبنان و سوریه گسترش داد و قصد داشت با نابودی منابع نظامی حزبالله و گروههای مرتبط با ایران، فشارها را بر تهران افزایش دهد. اما علیرغم این حملات، هیچکدام از اهداف راهبردی اسرائیل در این مناطق محقق نشد. حماس همچنان در غزه باقی ماند، حزبالله لبنان همچنان سلاحهای خود را حفظ کرد و تلاشهای نظامی اسرائیل در ایران نتوانست برنامه هستهای این کشور را متوقف کند یا موجب آشوب داخلی شود.
روند تحول نظم منطقهای غرب آسیا
فارن افرز به تحول ژئوپلتیکی منطقه غرب آسیا اشاره میکند و مینویسد که نظم منطقهای که با برتری ایالات متحده و اسرائیل پس از جنگ سرد شکل گرفت، در حال تغییر است. در گذشته، این منطقه به دو بلوک اصلی تقسیم شده بود: ائتلاف به رهبری آمریکا متشکل از اسرائیل و کشورهای عربی از یک سو، و ایران به همراه متحدان منطقهای خود از سوی دیگر. اما پس از سال ۲۰۱۱ و وقوع شورشهای عربی، این دو قطبی به سه قطبی تبدیل شد و محور مقاومت ایران همچنان قدرت خود را حفظ کرد. در عین حال، ائتلاف به رهبری آمریکا نیز در درون خود دچار شکافهایی شد. در نتیجه، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس که در ابتدا در کنار اسرائیل و ایالات متحده قرار داشتند، به تدریج به سمت آشتی با ایران پیش رفتند.
تغییرات در مواضع کشورهای عربی
پس از آغاز جنگ غزه، کشورهای عربی، بهویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، شروع به بازنگری در سیاستهای خود در قبال اسرائیل و فلسطین کردند. عربستان سعودی با تأکید دوباره بر ابتکار صلح عربی، بهطور جدی تر از گذشته به مسئله فلسطین توجه نشان داد. این تغییرات در سیاستهای عربی نشاندهنده تغییرات عمیق در منطقه است و این روند حتی در مفاد آتشبس در غزه منعکس شد. آتشبس اخیر بیشتر با توجه به اولویتهای کشورهای حاشیه خلیج فارس تنظیم شده تا با خواستههای اسرائیل. این تغییرات نشان میدهد که کشورهای عربی اکنون کمتر مایل به پذیرش نقش اسرائیل بهعنوان بازیگر اصلی در امنیت و سیاستهای منطقهای هستند.
واکنشهای بینالمللی به حملات اسرائیل
حملات اسرائیل به لبنان، سوریه و ایران علاوه بر بهوجود آوردن تنشهای بیشتر در منطقه، موجب افزایش فشارهای بینالمللی بر اسرائیل نیز شد. بهویژه پس از تلاش اسرائیل برای ترور رهبران حماس در دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵، ایالات متحده بهویژه تحت فشار قرار گرفت. رئیسجمهور پیشین آمریکا، دونالد ترامپ، که در ابتدا از اقدامات اسرائیل حمایت کرده بود، بهدلیل زیادهرویهای این رژیم، به این نتیجه رسید که اسرائیل باید در محاسبات خود تجدید نظر کند. این تحولات نهتنها موجب تنشهای بیشتری میان اسرائیل و کشورهای عربی شد، بلکه اسرائیل را از همگرایی بیشتر با متحدان خود در منطقه دور ساخت.
ارزیابی نهادی و آینده اسرائیل در منطقه
فارن افرز در پایان گزارش خود به این نکته اشاره میکند که اسرائیل باوجود برتری نظامی و حمایتهای گسترده از آمریکا، نتوانسته است به اهداف راهبردی خود در غزه، لبنان و ایران دست یابد. در غزه، حماس همچنان بهعنوان یک نیروی قدرتمند باقی مانده است. حزبالله لبنان هم به تهدیدی بزرگ برای اسرائیل تبدیل شده و برنامههای نظامی ایران در منطقه همچنان ادامه دارد. اسرائیل با استفاده از کمکهای تسلیحاتی آمریکا توانسته است جنگها را ادامه دهد، اما بدون این حمایتها، برتری نظامی اسرائیل به سرعت از بین خواهد رفت. اسرائیل ممکن است خود را هژمون منطقهای بداند، اما گزارش فارن افرز به نقل از ایسنا، نشان میدهد که این تصور در حال محو شدن است و نقش آن در تحولات منطقهای به طور فزایندهای کاهش خواهد یافت.