ابوالفضل حسینی نیک-پژوهشگر
کریدورهای اقتصادی در دهههای اخیر از پروژههای صرفاً توسعهای فراتر رفتهاند و به ابزارهای راهبردی در رقابتهای جهانی بدل شدهاند. کشورها از این کریدورها نه فقط برای تسهیل تجارت، بلکه برای اعمال نفوذ، مدیریت بحرانها و حتی کنترل رقبای ژئوپلیتیکی استفاده میکنند. به بیان دیگر، آنچه در ظاهر زیرساختهای حملونقل و تجارت است، در واقع اهرمهایی برای کنترل در منازعات جهانی به شمار میآید. امروز رقابت چین و آمریکا بر سر طرح «یک کمربند یک جاده» و ابتکار «کریدور هند«خاورمیانه»اروپا»، نشان میدهد که کریدورها عملاً به میدان جدیدی برای بازتعریف قدرت و امنیت بدل شدهاند.
کریدورها ابزاری ژئوپلیتیکی
کریدورهای اقتصادی در ظاهر شبکهای از راهآهن، جاده، بنادر و خطوط انرژی هستند؛ اما در عمل به ابزارهای کنترل و تاثیرگذاری ژئوپلیتیکی تبدیل شدهاند. این مسیرها برای کشورها تنها راه هایی به جهت تسهیل تجارت نیستند، بلکه به معنای کنترل جریان کالا، انرژی و حتی تصمیمات سیاسی کشورهاییاند که در امتداد آنها قرار میگیرند.
به عنوان نمونه، چین با طرح «یک کمربند-یک جاده» میکوشد حلقهای از وابستگی اقتصادی ایجاد کند تا کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی در شبکه زیرساختی آن ادغام شوند. این وابستگی نهتنها قدرت چانهزنی چین را افزایش میدهد، بلکه به آن امکان میدهد در منازعات ژئوپلیتیکی اهرم فشار داشته باشد.
در مقابل، آمریکا و متحدانش نیز طرحهایی چون «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» (IMEC) را دنبال میکنند تا موازنهای در برابر ابتکار چین ایجاد کنند. در این چارچوب، کریدورها به ابزاری برای شکلدهی به اتحادها و جلوگیری از تمرکز بیشازحد قدرت در دست یک بازیگر جهانی تبدیل میشوند.به این ترتیب، کریدورها دیگر صرفاً مسیرهای تجاری نیستند؛ آنها به عرصهای برای رقابت قدرتهای بزرگ و ابزاری جهت بازتعریف نقشه ژئوپلیتیکی جهان بدل شدهاند. کنترل یک کریدور اقتصادی، دیگر صرفاً یک موضوع زیرساختی نیست؛ بلکه به معنای تسلط بر شریانهای حیاتی تجارت، انرژی و سرمایهگذاری جهانی است. در جهانی که اقتصاد و امنیت بهشدت در هم تنیدهاند، مدیریت این مسیرها میتواند سرنوشت یک منازعه یا حتی توازن قدرت منطقهای را تغییر دهد.
در سوی دیگر، ابتکار «یک کمربند-یک جاده» چین (BRI) همچنان در صدر تحولات ژئوپلیتیکی قرار دارد. پکن با توسعه بنادر استراتژیک در پاکستان، سریلانکا و شرق آفریقا و همچنین سرمایهگذاریهای کلان در آسیای مرکزی، کشورها را به نوعی «وابستگی زیرساختی» گرفتار کرده است. بهویژه با بحران بدهی برخی کشورها مانند سریلانکا و زامبیا، مشخص شد که چین میتواند از این شبکه برای افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بهره ببرد؛ ابزاری که در منازعات تجاری یا امنیتی، تبدیل به یک اهرم فشار جدی میشود.
برای ایران، کریدورها فرصتی دوباره برای احیای موقعیت تاریخی خود بهعنوان چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب هستند؛ اما در عین حال تهدیدی جدیاند، چرا که حذف از این مسیرها میتواند به انزوای اقتصادی و ژئوپلیتیکی بینجامد. در چنین شرایطی، انتخاب میان انفعال و راهبرد فعال، تفاوتی تعیینکننده در آینده امنیت و توسعه کشور ایجاد خواهد کرد.