برای دههها، ایران در تصور جهانی آمریکا، یک موجود ترسناک بوده است. مقامات آمریکایی ادعا میکنند که ایران منبع اصلی بیثباتی در خاورمیانه است و به آنها اجازه میدهد هرگونه مخالفت با سیاستهای ایالات متحده یا متحدان آن را به عنوان محصول دسیسههای ایران نادیده بگیرند. با این حال، حملات ایالات متحده و اسرائیل به ایران در ماه ژوئن، نشاندهنده تشدید چشمگیر جنگ سایه طولانی مدت ایالات متحده علیه ایران بود. اگرچه کاخ سفید اعلام کرد که «عملیات چکش نیمهشب» با موفقیت از یک بحران هستهای جهانی جلوگیری کرده، اما واقعیت این است که این بحران به اندازه ادعای دیرینه مبنی بر اینکه ایران عامل اصلی بینظمی در سراسر منطقه است، ساختگی بود. آمریکا، نه ایران، در اینجا دولت سرکش است. حملات ژوئن صدها نفر را کشت که نیمی از آنها غیرنظامی بودند؛ باعث تلافیجویی علیه یک پایگاه آمریکایی و اسرائیل شد؛ و تقریباً یک جنگ منطقهای را شعلهور کرد. آنها همچنین خسارات کمتر قابل اندازهگیری، اما به همان اندازه عمیق، به امنیت ایالات متحده و جهان وارد کردند. نکته مهمتر اینکه، آنها بحرانهای هستهای آینده را محتملتر میکنند. ایران میتواند در صورت تمایل، رآکتورها و برنامههای تحقیقاتی خود را در عرض چند ماه بازسازی کند، اما ما نمیتوانیم اعتماد لازم برای همکاری بینالمللی در زمینه عدم اشاعه را به این راحتی بازسازی کنیم.در داخل کشور، بمباران ایران در درجه اول یک نمایش سیاسی بود که مخاطبان آمریکایی را هدف قرار میداد. بمباران ایران، درست مانند بمباران یمن در ماه مارس، جان بسیاری را برای یک جرقه کوتاه میهنپرستانه فدا کرد تا توجه را از انتقال ثروت ملی که در پوشش اصلاحات اداری، بودجهای و مالیاتی صورت میگیرد، منحرف کند. جان ایرانیان تنها جانهایی نخواهد بود که به دلیل دولت ترامپ از دست خواهد رفت. مشخص نیست که حملات امریکا به تاسیسات هستهای ایران واقعاً چه میزان خسارت وارد کرده است، اما در ایالات متحده، آنها انحراف افکار عمومی از آسیبهای وارد شده به امنیت ملی از طریق زیادهروی و دستکاری قوه مجریه را با موفقیت به نمایش گذاشتند.
هجده ماه گذشته شاهد سطحی از ناامیدی و خشم از سیستم بینالمللی غربمحورِ به طرز رقتانگیزی ناکارآمد بودهایم که از زمان حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ دیده نشده است. نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بدون هیچ پیامدی توسط اسرائیل در لبنان مورد اصابت گلوله قرار میگیرند؛ رهبران سازمان ملل که خشونت علیه غیرنظامیان در غزه را محکوم میکنند، نادیده گرفته میشوند؛ برنامههای کمکی سازمان ملل در غزه تعطیل میشوند؛ و حتی زمانی که دادگاه کیفری بینالمللی علیه نتانیاهو اتهاماتی مطرح میکند، او آزادانه به اروپا و کاخ سفید سفر میکند. در همین حال، روز به روز، تصاویر فلسطینیهایی که تحت اشغال مرگبار رنج میبرند، در تلفنهای همراه در سراسر جهان ظاهر میشود. خشم از غرب قابل لمس است.خشم جهانی ممکن است شبیه به خشم سال ۲۰۰۳ باشد، اما تفاوتهای مهمی وجود دارد. در حالی که حملات ترامپ شبیه به حملات یکجانبهای بود که ایالات متحده دههها – در لیبی، سودان و عراق – انجام داده و با تاکتیکهای "فراتر از افق" حملات پهپادی مداوم ایالات متحده در یمن، سومالی و سایر مکانهایی که آمریکاییها زحمت یافتن آنها را روی نقشه یا نامگذاری در اعلام جنگ ندارند، مطابقت دارد، ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ از جنگهای عراق و افغانستان ورشکسته و زخمخورده است و بیش از حد نگران درگیری احتمالی در اروپا و شرق آسیاست که ریسک گرفتار شدن در ایران را بپذیرد.
برگرفته از: دیپلماسی ایرانی