رمان «یک قدم در بهشت» نخستین اثر ران رش، شاعر و داستاننویس امریکایی، پلی میزند میان جنایت و تراژدی انسانی. داستان این رمان در دل سرزمینی رو به نابودی شکل میگیرد و با روایتهای چندصدایی، پرده از تنهایی، اشتیاق و عدالتِ گمشده برمیدارد. این کتاب مرثیهای است برای زمین، خانواده و عشقی که در سکوت فرو میپاشد.
مرضیه نگهبان مروی: ماجرای رمان «یک قدم در بهشت» در دهه ۱۹۵۰ و دره جوکاسی، واقع در کارولینای جنوبی، اتفاق میافتد. درهای که بهزودی زیر آب خواهد رفت و نقشهی جغرافیایی و زندگی اجتماعی آن برای همیشه تغییر خواهد کرد. در دل این تغییر بزرگ، رمان به خواننده یادآوری میکند که ویرانی فقط از بیرون نمیآید؛ جامعه بیش و پیش از سد، درون خود دچار ترک و شکاف است.
سدسازی در رمان، استعارهای دووجهی است: از یک سو نشانهی پیشرفت و قدرت دولت در مهار طبیعت، و از سوی دیگر تصویری از نابودی میراث انسانی و طبیعی. مردمی که مجبور به ترک خانههای اجدادیشان میشوند، به شکلی نمادین همان سرنوشت شخصیتها را تجربه میکنند: فرو رفتن در آبِ زمان و فراموشی. راش با این بستر، تنش میان سنت و مدرنیته را به نمایش میگذارد؛ تنشی که نهتنها در جغرافیا، بلکه در روان شخصیتها نیز جاری است.
طرح و ساختار در «یک قدم در بهشت»
قتل هالند وینچستر، یک کهنهسرباز جنگ، محرک اصلی داستان است. اما برخلاف رمانهای کلاسیک پلیسی، اینجا با سؤال اصلی «قاتل کیست؟» مواجه نیستیم. راز جنایت در نیمه کتاب آشکار میشود و خواننده به جای غافلگیری، با عمق پیامدها مواجه میشود.
رش برای پیشبرد روایت از پنج راوی اولشخص استفاده میکند. هرکدام از آنها، از کلانتر گرفته تا زوج هولکامب و حتی پسر خانواده، بخشی از ماجرا را روایت میکنند. این چندصدایی بودن باعث میشود حقیقت در قالبی نسبی و چندلایه ارائه شود. هر صدا، هم محدودیت دارد و هم زاویهای تازه به روی خواننده باز میکند. نتیجه، نه بازسازی کامل حقیقت، بلکه تکهتکه شدن آن است؛ درست مانند جامعهای که خود در حال فروپاشی است.
شخصیتهای اصلی رمان
مرکز ثقل رمان، شخصیتهایش هستند؛ انسانهایی آسیبدیده، گرفتار سرنوشت و در جستوجوی رستگاری. ایمی هولکامب، یکی از شخصیتهای اصلی این رمان، زنی جوان است که میل شدیدش به مادر شدن، او را به مرز وسواس میرساند. در جامعهای کوچک و بسته، ناباروری او نه فقط یک مسئله شخصی، بلکه لکهای بر هویت اجتماعی و خانوادگیاش است. در نگاه اهالی، زن بدون فرزند «ناقص» محسوب میشود. همین فشار بیرونی و میل درونی، او را به رابطهای ممنوع با هالند میکشاند. خیانتی که همزمان نتیجه اشتیاق به زندگی و آغاز تراژدی مرگ است.
بیلی هولکامب، دیگر شخصیت اصلی رمان، همسر ایمی و کهنهسربازی خاموش و خشن است. او نماینده نسلی است که از جنگ بازگشتهاند، اما توان بازسازی خود را ندارند. بیلی مردی است که میخواهد قدرتش را حفظ کند، اما در واقعیت، آسیبپذیرتر از آن چیزی است که نشان میدهد.
گرههای روانشناختی در «یک قدم در بهشت»
فروپاشی جامعه: دره جوکاسی در آب فرو میرود، اما جامعه پیش از آن فروپاشیده است. خرافه، سکوت، خشونت و بیاعتمادی، روابط انسانی را از هم گسستهاند. این فروپاشی، تصویری از زوال گستردهتر ارزشهای سنتی در میانهی قرن بیستم است.
بحران مردانگی: شخصیتهای مرد، همگی در تلاشاند معنای مرد بودن را بازتعریف کنند. کهنهسربازانی مانند بیلی و هالند با گذشتهای خشونتبار و آیندهای بیمعنا دستبهگریباناند. قانون نیز، که قرار است چهرهای مردانه و مقتدر داشته باشد، در قالب کلانتر الکساندر به انسانی مردد و سرگردان بدل میشود.
طبیعت و نابودی: طبیعت در این رمان هم زیباست و هم بیرحم. راش آن را همچون نیرویی زنده توصیف میکند که هم میتواند آرامش ببخشد و هم نابودی به همراه بیاورد. سدسازی، طبیعت را به چالشی انسانی میکشاند، اما در نهایت این طبیعت است که پیروز میشود؛ چرا که سرانجام، همه چیز را در دل آب فرو میبرد.
پایانبندی متفاوت رمان «یک قدم در بهشت»
برخلاف بسیاری از رمانهای جنایی، «یک قدم در بهشت» پایانی قطعی و راحت ارائه نمیدهد. رازها آشکار میشوند، اما زخمها باقی میمانند. بیلی از چنگ قانون میگریزد، اما وجدانش هرگز او را رها نمیکند. ایمی با اندوهی ماندگار به زندگی ادامه میدهد. کلانتر پاسخی برای پرسشهایش نمییابد. و جامعه، همانطور که دره در آب فرو میرود، در خاطره و مرثیهای خاموش مدفون میشود.
انتشارات چام این کتاب را با ترجمه شاهین نعمتی در ۲۵۶ صفحه و با قیمت ۲۹۰ هزار تومان عرضه کرده است.