در ذیل نام اسطوره ای و اوستایی و گرانمعنای ایران، جغرافیای طبیعی و تاریخی و فرهنگی و سرگذشت مردمان و باشندگان و ایراننشینانی جمع آمده و تعریف شده است بسدیرینهتر و دیرپاتر و درازآهنگتر از نامی که برآن اطلاق شده است. چین و چینی، هند و هندی، مصر و مصری، یونان و یونانی نیز نامها و صفتهایی هستند که مدلولها و مصادیقشان بس دیرینهتر و فراختر و رنگارنگتر از حرف و لفظ و صوت و قامت معنای مفهومی و مفهومشان. حرفها و لفظها حتی در سپهر شعر و شاعرانگی، حتی در سپهر دین و کلام مقدس، امور ثانوی هستند و برساختههای زبان مفهومی بشری ما. برساخته و فراخوانده شده اند بر مدلولها و مصداقها بر واقعیتها و رخدادها بر دریافتها و تجربههای رنگارنگ زیسته ما از هر جنس و نوع در هر سطح و عمق دلالت کنند. واقعیتها و پدیدارها و رخدادها و تجربههای رنگارنگ زیسته و دریافتها و معناهایی که ماتقدم بر مفاهیم و برساخته های مفهومی ذهن، فکر، عقل، فهم و وهم ما هستند.
به تعبیر ژرف و مغز و نغز عارف روشنضمیر و شاعر خوش ذوق بلخی خراسانی ما مولوی:
این همه الفاظ و اسماً حمید از گلابه آدمی آمد پدید زان نیامد یک عبارت در جهان که نهان است و نهان است و نهان
به دیگر سخن ایران یک نام است. نامی اسطوره ای و اوستایی و گران معنا به لحاظ مفهومی که فراخوانده شده است بر جغرافیای طبیعی و سرزمینی و تاریخی و فرهنگی و سرگذشت مردمان و ایراننشینانی بسدیرینه، پس فراخ دامن بس پرچین وشکن دلالت کند. فراخوانده شده است بر سرگذشت و تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهان مردمانی دلالت کند که از صدها هزاره پیش تا روزگار ما کنار هم زیسته اند و هم سرگذشت بوده اند و تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی خود را زیسته و پدید آورده اند. تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان مردمانی دیرینه و دیرپا و درازآهنگ و رنگارنگ با حس و هویت و سرگذشت و میراثی مشترکی که ایران و ایرانیاش میشناسیم و در ذیل مفهوم ایران و ایرانی تعریفش کردهایم و تعریفش میکنیم و می فهمیمش.
سرزمین و جغرافیای تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی مردمانی که در مقاطعی از تاریخ در صف مقدم سرنوشتساز و مهمترین گذارهای تاریخی و خیزشهای فکری و مدنی و معنوی ایستاده و کانون تحولات بوده اند و بازیگران مهم بر صحنه تاریخ، فرهنگ. جامعه و جهان بشری ما. جغرافیای طبیعی بی حصار و فراخدامن و رنگارنگ ایران زمین ورود جمعیتهای مهاجر و مهاجم انسانی را از منطقههای شرقی و غربی، شمال شرقی و غربی، غرب و جنوب و جنوب غربی آسان میکرده است. در پنج هزاره اخیر ایران زمین کانون مهاجرت گسترده جمعیتهای انسانی بسیار و پرشمار بوده است. کانون تهاجم و تجاوز نظامیان و سپاهیان و لشکرکشی اقوام بسیار در زمانها و مقاطع مختلف تاریخی از منطقههای شرقی و غربی گرفته تا شمال غرب و جنوب غرب بوده و ویرانیهای بسیار را از سرگذرانده است. به رغم تاریخ خونبار ایران چونان آسیای صغیر دست به دست نشد.