نویسنده در این کتاب با استفاده از منابع ایرانی در زمان هخامنشی نظیر لوحها و کتیبههای تخت جمشید و منابع بابلی نوین، بر آن است تا اهمیت و نقش سیاسی و اقتصادی زنان را در نخستین شاهنشاهی ایرانی پارسی (۳۳۱ ۵۵۹ ق.م) به تصویر بکشد. «القاب بانوان درباری»، «ازدواجهای سلطنتی»، «زنان درباری و دربار هخامنشی» و «زنان و اقتصاد ایران هخامنشی» عناوین اصلی کتاب هستند.
هایده مشایخ میگوید: کتاب زنان هخامنشی ترجمه فارسی از متونی است که به موضوعی صرفاً تخصصی پرداخته است و با آنکه در نظر اول زبان آن روان و قابل فهم است اما در عمل استفاده از آن مستلزم برخورداری از آگاهیهای مقدماتی و اشراف بر موضوعات مرتبط با آن است. بهویژه که کتاب در اصل رساله دکترای مؤلف بوده و از زیر نگاه سختگیر و جستجوگر استادان و متخصصان این رشته گذشته، تنقیح، تصحیح و تلطیف شده است به همین دلیل ترجمه آن به زبان فارسی هم کاری آسان نیست و مستلزم آشنایی نسبی با دانشهای گوناگون و اشراف بر بسیاری کتابهاست که در این زمینه به نگارش در آمده است و مترجم از مراجعه مکرر به آنها بی نیاز نمیتواند بود. عنوان کتاب نیز که به انگلیسی زنان ایران باستان است، به فارسی زنان هخامنشی ترجمه شد چون مطلب مربوط به سالهای امپراتوری هخامنشی است.
نگاه نویسندگان یونانی به زنان پارسی
آیا زنان پارسی واقعاً این طور عمل میکردند یا این صرفاً نقشی است که نویسندگان یونانی به آنها نسبت دادهاند؟ بدون شک مسئله در این است که نویسندگان یونانی درباره دربار پارس به طور اعم، و فعالیتهای زنان خانه شاهی به طور اخص صرفاً آگاهی محدودی داشتند. بنابراین قضاوت آنها درباره رفتار زنان پارسی تا اندازهای متکی بر نحوه نگاه یونانیان به زنان در جامعه خودشان بود. اصول اخلاقی، ضمنی که زیر بنای جامعه یونانیان بود، ماه از آن شد که یونانیان به جایی برسند که درکی از جامعه و بهخصوص درباریان را طبقات اشراف در ایران آن زمان به دست آورند و برای ما باقی بگذارند.
بیشک در عهد باستان هم نوعی شیفتگی نسبت به زنان پارسی وجود داشته که در قرن چهارم پیش از میلاد بیشتر شده است؛ در این قرن نویسندگان متون فلسفی و تاریخی از زنان درباری پارسی ذکری اگر شده حتی به اشارت به میان آوردهاند. ولی اطلاعاتی که حفظ شده مانند تمام نوشتههای تاریخی دستچینی بیش نیست. در این مورد داستانهایی انتخاب شدهاند که بسیار جنجالی بودهاند و بهخوبی در یک متن روایی بخصوص جای میگرفتند و عقیدهای را که یونانیان معاصر آنها از پیش درباره زندگی در دربار پارس داشتند تأیید میکردهاند هنگامی که لازم میآید کردارها، فعالیتها، آداب و رسوم و رفتار فرهنگهای بیگانه ارزیابی شوند بیشتر آنها با معیارهای فرهنگی خود مقایسه و بر این اساس قضاوت میشوند بنابراین یونانیان به هیچ روی قادر نبودهاند زندگی در دربار پارس را به گونهای بیطرفانه و عاری از پیشداوری ثبت کنند؛ اظهار نظرهای آنها درباره زنان درباری پارسی نشاندهنده آن چیزی بود که فکر میکردند به رفتار زنان درباری ماننده است.
بانوی درباری نشاندهنده مقام سیاسی
منابع یونانی استفاده پارسیان را از القاب برای خطاب به زنان درباری نشان میدهند. مدارک فراوان حاکی از آن است که آن دسته از نویسندگان یونانی که درباره پارس مطلب مینوشتند اصطلاحات «مادر شاه» و «زن شاه» و زنان درباری / زنان غیر عقدی شاه را برای زنانی به کار میبردند که بیشتر از منسوبان شاهنشاه پارس بودهاند. اصطلاح عیلامی دُ کشیش به عنوان یک لقب کلی و جمع آن دُکشیشبه به معنی شاهزاده خانمها ظاهراً برای زنان درباری از قبیل همسر شاه خواهر شاه و دختران شاه به کار میرفته است. این عنوان شاید معادل کلمه یونانی (بازیلیا) باشد که نویسندگان یونانی بعدی برای اشاره به همسران و دختران شاهان سلوکی به کار میبردند.