گروه اجتماعی: بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران نرخ اشتغال زنان از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۳ نشان میدهد که بالاترین نرخ بیکاری زنان در تابستان ۱۳۹۵ حدود ۲۱.۹ درصد ثبتشده است درحالیکه پایینترین نرخ بیکاری زنان در بهار ۱۳۹۹ با ۱۳.۷ درصد بوده است. از سوی دیگر، نرخ مشارکت زنان در این بازه زمانی بین ۱۰.۳ تا ۱۸.۳ درصد متغیر بوده است. مرکز آمار، بالاترین نرخ مشارکت را در بهار ۱۳۹۷ با ۱۸.۳ درصد و پایینترین نرخ را در زمستان ۱۳۹۲ با ۱۰.۳ درصد اعلام کرده است. سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی زنان فقط 14 درصد بوده است. اکرم حمیدیان، جامعهشناس درباره طرد اجتماعی زنان میگوید: «طرد اجتماعی پدیدهای فرآیندی و چندبعدی است. گروههای اجتماعی نمیخواهند از جامعه کنار روند. زمانی طرد اجتماعی رخ میدهد که گروهها برخلاف میل خود از جامعه رانده میشوند. طرد اجتماعی معادل Social Exclusion به لحاظ لغوی بیمعنای رانده شدن از جامعه یا محرومیت اجتماعی است.» در ادامه نظرات وی را به نقل از تجارت نیوز میخوانید.
تفاوت طرد اجتماعی
و خود کنارهگیری
میان طرد اجتماعی و خود کنارهگیری افراد از جامعه تفاوت وجود دارد. در خود کنارهگیری فاعل خودش در موضع قدرت از جامعه کناره میگیرد. برای مثال میتوان به کنارهگیری طبقات بالای جامعه از فعالیت مدنی اشاره کرد. طرد اجتماعی اما با بیقدرت شدن، به انزوا کشیده شدن، ناامیدی و ازخودبیگانگی همراه است
نابرابری اجتماعی
تفاوت مهمی میان طرد اجتماعی و محرومیت اجتماعی است. در محرومیت اجتماعی میتوان سهمی را به عوامل فردی نسبت داد. اما طرد اجتماعی لزوما بر گروهها تحمیل میشود. جامعه ابتدا بر اساس ارزشهای مستقر اعضا را مقولهبندی میکند و به آنها هویت اجتماعی نابرابر میبخشد. بر اساس این تعریفها زنان/مزدان، ترک/فارس/عرب، شیعه/سنی، شهری/روستایی، جوان/سالمند/کودک، به وجود میآیند. سپس در راستای نابرابریهای اجتماعی، فرصتهای دستیابی به منابع قدرت (اعم از ثروت، تحصیلات، شغل و پرستیژ اجتماعی) بهگونهای نابرابر فراهم میشوند.
محرومیت گروهها از منابع قدرت
در شرایط وفور منابع، شکافهای طبقاتی و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی کمتر خواهند بود. در این شرایط گروهها در کنار هم به شمول اجتماعی میرسند. مشکل جامعه ما کمبود منابع قدرت است. در این رقابت، برخی گروهها از دستیابی به منابع قدرت محروم و از مشارکت در حوزههای اقتصاد، سیاست، اجتماع و جامعه مدنی رانده میشوند؛ بهعبارتدیگر برای آنها وضعیت طرد اجتماعی رخ میدهد.
رانده شدن زنان
در یک جامعه مردسالار و سنتی، قدرت در دست مردان است و آدابورسوم سنتی غالب هستند. در چنین وضعیتی، تلاش بر این است که با اولویتبندیهای خاص اجتماعی و برجسته کردن نقشهای جنسیتی، زنان از چرخه رقابت و مشارکت کنار نهاده شده و بهاصطلاح عامه به اندرونی رانده شوند. چنین وضعیتی شایسته زنان ایرانی نیست. زنان ایرانی در سه دهه اخیر حرکت مدنی روبهجلویی برای شمول اجتماعی داشتهاند.»
توانمندی زنان
زنان سعی کردهاند با کسب منابع قدرت از طریق تحصیلات و کسب درآمد، در امور اقتصادی، اجتماعی و مدنی مشارکت کنند. در برخی دورههای مدیریتی و طی برخی دستورالعملهای دولتی، با امتیازدهی به جنسیت مردانه، تأکید بر ازدواج و فرزند آوری، تلاشهایی در راستای محدود کردن فضای اجتماعی حضور زنان صورت گرفته است. این سیاستها چندان موفق نبودهاند. چرخ آگاهی و قدرتیابی زنان به حرکت درآمده و بعید است که از حرکت بایستد.پیشنهاد میشود سیاستگذاریهای فرهنگی -اجتماعی در راستای افزایش شمول اجتماعی زنان باشد. زنان تقریباً نیمی از جمعیت فعال اقتصادی هستند. هرچه زنان جامعه به لحاظ اقتصادی توانمندتر باشند، به لحاظ روانی نیز توانمندتر خواهند شد. توانمندی اقتصادی و روانی زنان اثرات مثبت در جامعه میگذارد. این توانمندیها در کنار هم به نیرویی قوی در راستای توسعه پایدار کشور تبدیل میشوند. دولت و سیاستگذاری از یکسو و حمایتهای قانونی و قضایی از سوی دیگر، نقش اساسی در شمول اجتماعی زنان دارند. آمار طلاق و تجرد بالا رفته است و اگرچه این مسئله از منظر ارزشهای دینی پسندیده نیست که از آثار منفی حذف و دربند کردن نیمی از جامعه است.»
مشارکت اقتصادی
مشارکت اقتصادی علاوه بر اینکه یک بعد از شمول اجتماعی است، زمینهساز مشارکت در سایر ابعاد مدنی، اجتماعی و فرهنگی است. اشتغال، مهمترین شاخص مشارکت اقتصادی است. اشتغال و کسب درآمد شرط لازم برای شمول اجتماعی زنان است، اما کافی نیست. در کنار داشتن شغل و دارایی، نظام اجتماعی باید مسائل حقوق مالکیت خصوصی را حلوفصل کند و جامعه نیز پذیرای وضعیت جدید باشد. متأسفانه در برخی موارد نهتنها حق مالکیت زنان به رسمیت شناخته نمیشود، بلکه با زنان مانند داراییهای فردی رفتار میشود و پدر، برادر یا همسر اختیار تعیین سرنوشت و حق حیات و مرگ زن رادارند.»
توسعه پایدار
بهعنوان جمعبندی باید گفت طرد و شمول اجتماعی دو سر یک طیف هستند. هر چه از طرد دور شویم به شمول نزدیکتر میشویم. این شمول باید در همه ابعاد نظام اجتماعی و همراه با فرهنگسازی باشد. در این صورت نتایج مثبتی در جامعه به بار میآید. توسعهای که در پی افزایش شمول اجتماعی زنان باشد، همهجانبه و پایدار است.