انتقال تنش از غزه به جنوب لبنان و مرزهای شمالی سرزمین های اشغالی را چگونه می توان تحلیل کرد؟ جنگ منطقه در چه مرحله است؟ آیا می توان از برتری اسرائیل در این مقطع صحبت کرد یا خیر؟
در فرا متنی که اسم اش را جنگ و منازعه می گذاریم شاهد کنش ها و واکنش هایی از طرفین هستیم. یکی از ابعاد مهم جنگ در میدان، جنگ اطلاعاتی است. ما نماد هایی غافلگیر کننده از جمله نمادهای نفوذ اسرائیل را دیدیم که می تواند تغییری در محاسبات امنیتی و نظامی به وجود بیاورد.
اسرائیل در مواردی از جمله عملیاتی که در مورد پیجر ها در لبنان انجام گرفت یا ترور فرماندهان جبهه مقاومت، به توان اطلاعاتی و عملیاتی خود استناد کرد. اما در مقابل ضرباتی نیز دریافت کرده که نشان دهنده شکاف در ساختار امنیتی اش بود. اما انعکاس این دو موضوع یکسان نیست. یکی از ابزار های مهم اسرائیل در جنگ، رسانه است. رسانه های قدرتمند جهانی انگاره ها، گزاره ها و مولفه های ذهنی و محاسباتی اسرائیل را به عنوان واقعیت مطلق در جهان پمپاژ می کنند. اکثر رسانه های جهان زیر نفوذ لابی های یهود هستند به همین دلیل کمتر در رسانه ها چیزی درباره شکست، نقاط ضعف یا اشتباهات اسرائیل می خوانیم یا می شنویم. در یک سال گذشته مصادیقی از آسیب پذیری نظامی و امنیتی اسرائیل دیده شده ولی سعی می شود این موارد بزرگنمایی نشود و در رسانه ها بازتاب داده نشود. این جنگ ابعاد مختلفی دارد که من از آن با عنوان منازعه هیبریدی یا ترکیبی یاد می کنم. ابعاد نظامی و میدانی، ابعاد اطلاعاتی و حتی ابعاد جنگ روانی در این منازعه پر رنگ است.
با توجه به تشدید تهدید اسرائیل علیه ایران، امکان وقوع جنگی تمام عیار بین ایران و اسرائیل تا چه میزان محتمل تر است؟ چگونه و با چه ابزاری می توان از وقوع جنگ پرهیز کرد؟
حمایت آمریکا و اروپا از اسرائیل مساله کمی نیست این حمایت تنها در صدور بیانیه خلاصه نشده و یک حمایت همه جانبه و تمام قد است. بدون این حمایت نمی شد تصور کرد که اسرائیل بتواند جنگی را بیش از یک سال ادامه دهد. اسرائیل سرزمین کوچک با منابع محدود است. اگر صرفا با تکیه بر امکانات، توانایی ها و ظرفیت های خود وارد درگیری شود، مقلوب میدان خواهد بود. به ویژه که نتانیاهو طی یک سال گذشته به اهداف سه گانه اش از جمله اشغال کامل نوار غزه، نابودی کامل حماس و آزادی اسرا دست پیدا نکرد.
از این رو در جنگ یک ساله غزه شاهد زد و خوردی متقابل بودیم که به صورت رفت و برگشت ادامه داشت و ارتش تا دندان مسلح اسرائیل در برابر ضرباتی که وارد می کرد، آسیب می دید. این عوارض مولد مناسباتی است. باید دید برآیند نهایی این معادله چه خواهد بود؟ اسرائیل طی یک سال تمام توانمندی هایش را بروز داده است. ولی در طرف مقابل هنوز برآوردی از ظرفیت اضلاع جبهه مقاومت وجود ندارد. از این رو تحرکات آینده برای منطقه سرنوشت ساز خواهد بود.
شاید در آینده نزدیک حوادثی رخ بدهد که تاثیر مهمی بر معادله میدان و فرامتن میدان بگذارد.
ارزیابی شما از برآیند سفر های وزیر امور خارجه به کشور های منطقه چیست؟ آیا در این برهه حساس سیگنالی از همراهی کشور های منطقه با ایده های صلح طلبانه ایران دریافت می شود یا خیر؟
یکی از عومل تعیین کننده نبرد سیاسی و دیپلمتیک است. این ظرفیت در قالب رایزنی های منطقه ای ایران و برخی بازیگران واسطه در جریان است و تاثیر خود را نشان خواهد داد.
آنچه بعد از 7 اکتبر سال گذشته در منطقه رخ داد پازلی هزار تکه ساخت که قطعات آن یک به یک در کنار هم جمع می شوند ولی نقشی که ایجاد خواهد شد، شبیه تصویر قبل از طوفان الاقصی نخواهد بود. مبنا و ملاک قضاوت ما درباره تحرکات سیاسی، تصویر نهایی است. روند رایزنی های دیپلماتیک تا شکل گیری تصویر نهایی ادامه خواهد داشت.