خاطرات هاشمی رفسنجانی
دوشنبه 9 مهر 1363: تمام روز در منزل بودم و بیشتر به مطالعه پرداختم؛ مخصوصاً [کتاب] مقتل "الذریعه" در تاریخ عاشورا. آقای محلاتی پیش از ظهر آمد، از دستور امام مبنی برمحدود کردن اختیارات ایشان در سپاه، ناراحت بود. گفتم [این محدودیت]، موقت است و باید بعداً حدود [اختیارات] روشن شود و خواستم که فعلاً به خاطر جنگ همکاری کند. به احمد آقا گفتم با ایشان صحبت کند؛ رفت به ملاقات و نتیجه داد.
به آقای نخست وزیر گفتم که بانکها در کردستان، پول کم دارند. عصر، آقایان [محسن] دعاگو و [سید محمد] هاشمی آمدند؛ از ضعف مدیر شبکه اول سیما گفتند و پیشنهاد تعویض ایشان را داشتند. گزارشها را از مجلس آوردند. عراقیها خیال میکنند به همین زودی حمله خواهیم کرد، آمادهباش دادهاند. وزارت خارجه سه نامه تهیه کرده که درباره اخراج اسرائیل از سازمان ملل، به رؤسای پارلمانهای اسلامی و جهان سوم و بعضی کشورهای اروپائی بنویسم. نامه را اصلاح و امضاء کردم.
یکشنبه 9 مهر 1368: ساعت هفت ونیم صبح به دفترم آمدم. آقای [مسعود روغنی] زنجانی [رئیس سازمان برنامه و بودجه] آمد؛ جمعبندی اصلاح ارقام ارزی برنامه پنج ساله را آورد. آقای [محمدرضا] نعمت زاده وزیر صنایع آمد. وضع صنایع و نیازهای ارزی را و .... گفت. آقای [محمد] غرضی آمد. او به برنامه و سیاست فروش نفت و کارهای اجرایی نفت معترض بود.
آقای[محمدکاظم] سیفیان آمد و برای رفتن به سفارت در پاکستان اظهار آمادگی کرد. آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] برای انرژی هستهای آمد؛ حرف تازهای نداشت. دکتر حبیبی برای امور کشور و نهاد و پرسنل آمد. عفت، فاطی، یاسر و مهدی برای ناهار اینجا آمدند.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. از ساعت چهار تا هشت بعد از ظهر طول کشید. مبلغ ده میلیارد دلار به حجم منابع ارزی افزودیم. سه استاندار بوشهر، کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان تعیین شدند.
به دفتر آیتالله خامنهای رفتم. تا ساعت ده ونیم آنجا بودم. درباره مسائل جاری کشور، مسائل روحانیت، مجلس و قوه قضائیه مشاوره و تصمیمگیری داشتیم. دیر وقت به دفترم آمدم. نماز خواندم و کارهای دفتر را تا ساعت یازده ونیم انجام دادم. [آقایغلامرضا آقازاده] وزیر نفت اطلاع داد که حفاری در دریای خزر، خوشبختانه در عمق غیر قابل انتظار به منبع گاز برخورد کرده است.
سال ۱۳۷۱: ساعت هشت صبح به نمايشگاه بينالمللى [صنعتي و بازرگاني] رفتيم. عفت و ياسر هم آمدند.تا ساعت ده صبح از چندين سالن و غرفه بازديد كردم و با مديران آنها مذاكره نمودم. سپس در مراسم افتتاح شركت كرديم. آقايان [سيدمصطفي] هاشمى[طبا، معاون صادرات وزارت بازرگاني] و [عبدالحسين] وهاجى، [وزير بازرگاني]، گزارش دادند و من صحبت كوتاهي كردم. مشعل را هم روشن نمودم.
سپس از چند سالن ديگر هم بازديد كرديم و در مصاحبهاى، رضايت خود از نمايشگاه و روند توليد و صنعت كشور را گفتم. نماز را به جماعت در مسجد جديدالبناي حضرت ابراهيم(ع) كه در محوطه نمايشگاه ساخته شده است، خوانديم و باز هم از غرفههاي صنايع سنگين و يك لُكوموتيو كه اخيراً ساختهايم، بازديد كرديم. به خانه برگشتم و گفتم كارهايم را از دفتر بياورند. دكتر [علي اكبر] ولايتى، [وزير امورخارجه]، تلفنى اجازه گرفت كه در مورد حادثه درگيرى كه ديروز قطر با عربستان سعودي داشته، پيام خصوصى از سوى ما به امير قطر بدهند؛ با نوعى حمايت. آقاى [محمود] واعظى، [معاون اروپا و آمريكاي وزارت امور خارجه] هم اجازه گرفت، با اعضاى شوراى [عالي] امنيت [ملي]، براى مسأله جزيره ابوموسى كار توضيحى انجام شود.