کارشناسان و تحلیلگران بازار کار نرخ بیکاری ۸.۱ درصدی را واقعی نمیدانند زیرا وضعیت اشتغال در بخشهای جوانان، فارغالتحصیلان وزنان مناسب نیست. حجت میرزایی، معاون وزیر کار در دولت روحانی میگوید: گزارش دادهاند که نرخ بیکاری ۸ درصد شده ولی باید بدانیم ۷۰۰ هزار نفر به خاطر سرخوردگی و طولانی شدن دوره بیکاریشان، ناامید شدند و رفتند در خانه نشستهاند. یعنی ۷۰۰ هزار نفر جویای کار از بازار کار خارج شدند. او معتقد است: صورت کسر کوچکتر شده و به همین دلیل عملاً نرخ بیکاری کمتر نشان داده میشود.
چرا آمار اشتغال و بیکاری دقیق نیست؟
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار در گفتوگو باخبر آنلاین میگوید: آمارها و ارقامی که طی چند سال گذشته اعلامشده، موردانتقاد بوده و این انتقادها در دورهها و دولتهای گذشته نیز وجود داشته است. علت هم این است که ما واقعاً یک نرخ بیکاری دورقمی را طی سالهای بعد از انقلاب تجربه کردیم و جز در معدود سالهایی، معمولاً بیکاری تکرقمی داشتیم. مشکل دیگری در کنار بیکاری داریم و اینکه به دلیل شرایط اقتصادی خاص کشور که یک اقتصاد خدماتی است، خیلی از افراد از طریق رابطه، رانت، دلالی و واسطهگری امرار معاش میکنند. اینها شرایطی را ایجاد میکند که انگیزه افراد برای ورود به بازار کار با مشکل مواجه شود و تحت تأثیر قرار گیرد.
جمعیت فعال ما به نسبت شرایط زمانی و شرایط سنواتی و افزایش جمعیت، برای استخراج نرخ بیکاری و اشتغال، معقول و منطقی محاسبه نمیشود.
نرخ بیکاری و نرخ اشتغال باید از جمعیت فعال استخراج شود، بنابراین اگر جمعیت فعال درست تعریف نشود، نرخ بیکاری و اشتغال هم عددهای دقیقی نخواهد داشت. موضوع دوم این است که آمارگیری با اشکال مواجه است. مراکز آمارگیری، چه خود مرکز آمار به عنوان مرجع اصلی و چه بانک مرکزی و چه سازمانها و نهادهای مربوطه، بهطورمعمول روشهای آماریشان دقیق نیست. زیرا درروش یا دادهها و پایههای اصلی مشکلاتی وجود دارد و آمار دقیق استخراج نمیکنند. دولتها تلاش کردند با تعاریفی که ممکن است قابل دفاع هم باشد، به لحاظ مشابهت با تعاریفی که در سازمان بینالمللی کار هست که برخی تا ۲ ساعت کار در هفته را برای فرد، اشتغال بهحساب میآورند، نرخ بیکاری را کاهش دهند.
چطور یکمیلیون نفر شاغل شدند؟
این کارشناس بازار کار با اشاره به وضعیت بازار کار در دولت سیزدهم عنوان میکند: در دولت سیزدهم یک حرکتی در سازمان تامیناجتماعی اتفاق افتاد و برخی از گروههایی که تحت پوشش بیمه تامیناجتماعی نبودند، از خدمات بیمه اجتماعی استفاده کردند؛ مثل زنان خانهدار، یعنی طرح بیمه خانوار به راه افتاد. بیمه دانشجویی راه افتاد که دانشجویان میتوانند همزمان در حین تحصیل، از بیمه بازنشستگی استفاده کنند. در گروههایی مثل کارکنان حملونقل که این شغلها را داشتند، ولی بیمهشان اجرا نمیشد، بخش زیادی از آنها تحت پوشش بیمه قرار گرفتند؛ از رانندگان تاکسی گرفته تا بخشهای دیگر حملونقل. همانطور در بخش کارگران ساختمانی و گروههای مشابه آنها این اتفاق افتاد. بر اساس آمارهایی که خود سازمان تامیناجتماعی مربوط به سال ۱۴۰۱ داده بود، یکمیلیون نفر از این طریق بیمه شدند. در دولتی که مدعی بود سالانه یکمیلیون شغل ایجاد میکند، خیلی راحت از این طریق، عدد یکمیلیون شغل در آمارها تأمین شد. در سال ۱۴۰۲ هم این افراد را داشتیم. حاجاسماعیلی یادآور میشود: این موضوع روی کاهش نرخ بیکاری بر اساس آمار سازمان تامیناجتماعی که دولت بیشتر روی همان هم مانور میدهد، خیلی تأثیر داشته است. کارهای خدماتیم بعد از کرونا به راه افتاد.
نرخ بالای بیکاری زنان و جوانان تحصیلکرده
این کارشناس بازار کار گفت: در بخش اشتغال زنان، جوانان و فارغالتحصیلان میبینید که همچنان مشکلاتی داریم. نرخ بیکاری فارغالتحصیلان از مجموع بیکاری کشور ۴۰ درصد است. یا در بخش جوانان حدود ۲۵ درصد و در بخش زنان بالای ۴۰، ۵۰ درصد است. حتی مشارکت این گروهها در بخشهای جمعیت فعال به درستی محاسبه نمیشود؛ به خصوص در بخش زنان که بتوانیم نرخ بیکاری واقعی را استخراج کنیم.