تعریف شما از اهمیت وزارت بازرگانی چیست؟ آیا لزوم تشکیل مجدد این وزارت احساس می شود یا خیر؟
هر کسی که برای بار اول اسم وزارت بازرگانی را می شنود فکر می کند اهمیت این مجموعه تنها به تجارت داخلی و خارجی و فقط بحث داد و ستد است.
من به این افراد می گویم که رستوران داری فقط پخت غذا نیست و خدمات یک رستوران به اندازه غذایی که آنجا پخت می شود اهمیت دارد.
هر آنچه که به عنوان صنف غیر تولیدی شناخته می شود و در حوزه صنعت و معدن نیست در زیر مجموعه وزارت بازرگانی تعریف می شود.
ولی اهمیت این مجموعه توجیه کننده لزوم وجود اش نیست. وجود این مجموعه بحث دو دو تا چهار تا است. چنین وزارتی باید در هر دولتی باشد.
فعالیت اقتصادی در کشور ها به چهار دسته، نفت و گاز و فراورده ها، صنعت و معدن، کشاورزی و خدمات و بازرگانی تقسیم می شود. بنابراین بخش چهارم یعنی خدمات و بازرگانی یک پایه از فعالیت های اقتصادی در هر کشوری است.
بخش بازرگانی اهمیت بالایی دارد همانطور که در دوران کرونا متوجه جایگاه خدمات شدیم این بخش در دوره اپیدمی صدمه زیادی خورد. در حوزه گردشگری نیز خدمات رسانی حرف اول را می زند.
جنس کار در وزارت بازرگانی، خدمت است. خدمت ابعاد فیزیکی ندارد ولی ارزش افزوده بالایی دارد.
لایحه تشکیل وزارت بازرگانی در صورت کسب رای از مجلس، برای اجرا با چه چالش هایی روبرو است؟
زمانی که وزارت صمت با ادغام چند ارگان مهم اقتصادی تشکیل شدف من با ادغام مخالف بودم. یکی از دلایل این بود که وزارت بازرگانی مسئولیتی بزرگ دارد. این مجموعه به اندازه کافی کار و ماموریت داشت و باید یک وزیر بالای سر چنین مجموعه ای باشد تا بتواند در رابطه با مجموعه تحت امر اش با ریس جمهور و هیات دولت تعامل کند. دیگر دلیل برای مخالفت با ادغام وزارت بازرگانی و وزارت صنعت، معدن و تجارت این بود که عقیده داشتم ما آدم هایی که بتوانند چنین مجموعه با اهمیت، بزرگ و سنگینی را رهبری کنند، نداریم و یا کم داریم. وقتی وزارت خانه ای ادغام می شود ولی کار مجموعه بیشتر می شود و طبیعتا فردی توانمند باید در راس این مجموعه قرار بگیرد. متاسفانه در زمان ادغام وزارتخانه ها و در یک حرکت سیاسی به نظر کارشناسان توجه نمی شود. ولی بعد ها دیدیم که همان دو دلیل مخالفت من دو دلیل عمده ای بود که منجر به شکست پروژه ادغام شده است. افرادی که آمدند از عهده اداره چنین مجموعه یا بر نمی آمدند و عموما صنعت را مورد توجه قرار می دادند نه بازرگانی را تا جاییکه حوزه مهم بازرگانی به طور کلی رها شد. از سویی کار وزارت صمت آنچنان سنگین شده بود که توانمندترین ها هم در مقابل این مجموعه عریض و طویل و ماموریت های بزرگ اش کم می آوردند. زمانی که تصمیم به ادغام گرفته شد وزارت بازرگانی کوچک بود. امروز من این بیم را دارم که حتی با وجود تفکیک باز هم منتخبان سکان داری وزارت بازرگانی از عهده هدایت این مجموعه بر نیایند چون تکالیف این وزارت سنگین است و دولتمردان امروز توانایی و تجربه کافی در حوزه مدیریت اقتصادی را کسب نکرده اند. از این رو پیش بینی می کنم بعد از اجرای تفکیک در مورد انتخاب وزیر برای این وزارتخانه جدید با مشکل روبرو شویم.
به 12 سال پیش برگردیم چرا این ادغام در دولت احمدی نژاد صورت گرفت و چه تبعاتی به اقتصاد کشو.ر تحمیل شد؟
الزامی قانونی تحت عنوان کوچک کردن دولت وجود داشت، مجلس اجرای این قانون را پیگیری کرد. البته فضا در مرحله ادغام وزارتخانه ها بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی.
نتیجه این شد که وظایف وزارت جدید انقدر سنگین شد که مجبور بود تنها کار در یک بخش یعنی بخش صنعت را انتخاب کند. البته در وظایف محوله در خصوص صنعت هم چندان موفق نشد، و معدن و بازرگانی کلا فراموش شدند. موضوع مهمی مثل تنظیم بازار باید در یک وزارتخانه مستقر باشند و تمرکز در این حوزه وجود داشته باشد تا کار به خوبی پیش برود.