ستاره صبح - فائزه صدر: اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه، به نقل از عباس عراقچی گفت: «در صورت تحقق شرایط، هرگونه مذاکره احتمالی در آینده با گذشته تفاوت خواهد داشت. او تاکید کرد پس از تحولات اخیر، موضوع بازخواست از آمریکا و مطالبه غرامت بابت «تجاوز نظامی علیه تأسیسات هستهای صلح آمیز» یکی از محورهای اصلی هر گفت و گوی احتمالی خواهد بود.» وزیر امور خارجه درحالی از مذاکرات مشروط ایران سخن میگوید که برخی از شخصیتهای تندرو همچنان علیه مذاکره جبهه گرفته و بر طبل عدم مذاکره میکوبند.
ستاره صبح در گفتوگو با میرقاسم مؤمنی، استاد دانشگاه، تحلیلگر و کارشناس روابط بینالملل به بررسی این دو نگاه پرداخته که در ادامه میخوانید:
میرقاسم مؤمنی در رابطه با نسبت اظهارات اخیر مقامات با شرایط موجود گفت: با توجه به مسائل فعلی جهان و منطقه به ویژه وضعیت محور مقاومت و شرایط غزه؛ باید این موضوع را مورد توجه داشته باشیم که جنگ و صلح در اختیار سیاستمداران است، نه نظامیان. نظامیان مجری اجرای سیاستها هستند. دولت سعی دارد تا جاییکه ممکن است از ظرفیت دیپلماسی استفاده کند. مؤمنی افزود: وقتی در مصاحبهها و اظهار نظرها از جنگ و صلح صحبت میشود باید ببینیم چه کسی این حرف را میزند؟! آیا جنگ و صلح مسئلهای در حیطه وظایف این شخصیت است یا خیر؟! وی گفت: وقتی آقای عراقچی درباره موضوعاتی نظیر آتش بس، مذاکره، غنی سازی یا چنین مواردی حرفی میزند، ایشان در این رابطه مسئولیت دارد. توسط منتخب مردم معرفی شده و از منتخبین مردم در مجلس رأی اعتماد گرفته است. عراقچی از عالیترین ارکان نظام مجوز گرفته و آنچه میگوید با مسئولیت و مأموریتش منطبق است. این کارشناس سیاسی در ادامه خاطر نشان کرد: اما وقتی فرد دیگری که عملاً هیچ مسئولیتی در دولت و وزارت امور خارجه ندارد درباره جنگ و صلح نظر میدهد، این صحبت وی تنها یک صدا از میان هزاران نظر و عقیده مختلف در کشور است و در چهارچوب آزادی بیان شنیده میشود، ولی در مقام اجرا در نمیآید. این تحلیلگر سیاسی ضمن تاکید بر لزوم گفتوگو با جهان گفت: برخی از جنگ صحبت میکنند، اما نباید جدی گرفته شود. بحث دیالوگ از گفتمان جدا است. مقام عقل به ما میگوید فکر کنیم و ببینیم در موقعیت صلح به اهدافمان میرسیم یا با جنگ؟! جنگ 12 روزه را آمریکا و اسرائیل شروع کردند، که برخلاف تمام قواعد بینالملل بود وگرنه ایران در قله تمامی تنشها هوشمندانه از درگیری نظامی پرهیز کرده بود. این استاد علوم سیاسی در رابطه با سیاست خاورمیانه غرب اظهار داشت: به عقیده من آمریکا، اروپا و اسرائیل با کمک اعراب سناریویی دارند تا با اجرای آن منافع خود را در خاورمیانه تأمین کنند. قرار داد آمریکا با کشورهای عربی سود کلانی نسیب ایالات متحده میکند. آمریکا باید از فضای این سرمایهگذاری محافظت کند از این رو خاورمیانه را رها نخواهد کرد. اعراب نیز با چنین معاملههایی امنیت خود را تأمین میکنند. وی در ادامه متذکر شد: در این میانه اسرائیل کارگزار آمریکا، اروپا و اعراب است. اسرائیل به دنبال تضعیف ایران و گروههای مقاومت است و این پروژه را ایجاد امنیت در منطقه معرفی کرده و از این طریق غرب و اعراب را با خواستهاش همراه کرده است. این کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه در رابطه با احتمال وقوع مجدد جنگ گفت: حال چه جنگ میان ایران و اسرائیل دوباره آغاز شود و چه آتش بس پایدار باشد، خواستهها از ایران دست برداشتن از اهداف و برنامههایی است که اسرائیل آنها را ضد امنیت خود و منطقه معرفی کرده است. در این راستا آمریکا به تمامی کشورهای منطقه فشار میآورد تا آنها هم به پیمان ابراهیم بپیوندند چون امنیت اسرائیل به امنیت اعراب و امنیت سرمایهگذاری غرب گره زده شده است. وی افزود: از ایران هم همین انتظار را دارند و در نهایت میخواهند ایران هم به پیمان ابراهیم بپیوندد. چالشهای پرونده هستهای، خواسته غنی سازی صفر و... همه فشارهایی برای رسیدن به این مقصود است. هر خواسته غرب که توسط ایران بر آورده شود، به دنبالش خواسته جدیدی روی میز گذاشته خواهد شد تا بالاخره ایران از عهده یک مرحله بر نیاید و کار به درگیری نظامی بکشد، چرا که مسئله اصلی چیز دیگری است و هدف تأمین امنیت اسرائیل است. این استاد علوم سیاسی در ادامه اظهاراتش یادآور شد: در شرایط فعلی تنها نیرویی که میتواند به کشور و نظام کمک کند و معادله غرب را به هم بزند، مردم هستند. غرب روی ظرفیت مردم معترض حساب باز کرده است و اتحاد مردم توطئه آنها را به هم میزند. اگر در شرایط فعلی به مردم، گروهها و شخصیتهای سیاسی به حاشیه رانده شده و نخبگان این کشور توجه نشود کار به جاهای باریک میکشد. میر قاسم مؤمنی در پایان گفتوگو تاکید کرد: مقبولیت، مشروعیت، جمعیت، وسعت سرزمینی و... فاکتورهای قدرت حاکمیتی است. امروز ما در این زمینه مشکلاتی داریم. مردم برخی از رنج های خود را از چشم حاکمیت میبینند و متأسفانه برای حل مشکلاتشان چاره اندیشی نشده است. در دهه 80 مشکلی نبود که با درآمد نفتی هنگفت کشور قابل حل نباشد، نباید کار به اینجا کشیده میشد! به ویژه که دشمن با فرصت طلبی از فضای نارضایتی ایجاد شده سوء استفاده میکند.