کد خبر : 612717 تاریخ : ۱۴۰۳/۲/۲۴ - 01:37
رایحه مظفریان، جامعه شناس و پژوهشگر در گفت‌وگو با ستاره صبح: گره زدن حجاب به عفاف باعث بروز دو قطبی درجامعه می شود یک جامعه شناس به ستاره صبح گفت: مساله حجاب از این منظر جدالی بر سر مطالبات زنان است و حاکمیت حس می کند اگر در این فقره چراغ سبز نشان بدهد باید تا انتهای راه برود.

ستاره صبح، فائزه صدر: بسیاری از ما در دایره دوستان و آشنایان خود، زنانی را می‌بینیم که با وجود حجاب نیم بند یا عدم تقید به حجاب، بانویی عفیف شناخته می‌شوند. مهم‌تر اینکه این زنان باتقوا و با فضیلت هستند. در این شرایط این سؤال پیش می‌آید که چرا مسئله حجاب به موضوع عفاف گره خورده است؟ آیا می‌توان با گره زدن حجاب و عفاف به هم، هر زنی را که از پوشش کاملی مثل چادر استفاده می‌کند عفیف دانست و هر زن و دختری را که به حجاب کامل مقید نیست، بی عفت معرفی کرد؟ ستاره صبح در گفت‌وگو با رایحه مظفریان، جامعه‌شناس و پژوهشگر به این موضوع می‌پردازد:

چرا مسئله حجاب در طرح های حاکمیتی، قوانین، لوایح و نطق ها؛ به موضوع عفاف گره زده شده است؟
وقتی حجاب به عفاف ارتباط داده می‌شود، معنا این است که اگر زن یا دختر حجاب نداشته باشد بی عفت است. با چنین نگاهی مسئله حجاب شکل ناموسی پیدا می‌کند و افراد مذکر خانواده مجبورند حداقل برای حفظ ظاهر هم که شده نقش بازدارنده داشته باشند.
وقتی حجاب به عفاف گره زده می‌شود مقابله وارد خانواده‌ها می‌شود. گویی پلیس مخفی در داخل خانواده‌ها تربیت می‌کنیم که بار حاکمیت را در پرداختن به موضوع حجاب سبکتر کند.
این موضوع پرداختی عمیق می‌طلبد اما در نگاه اول مسئله به این صورت است که از همه ابزار‌ها استفاده می‌شود تا مسئولیت خود را منطقی جلوه دهند و به هر شکلی که شده در این مسئله ایستادگی کنند.
گره زدن حجاب و عفاف به هم در عرصه عمومی امری سیاستمدارانه است تا بتوانند برای کاری که انجام می‌دهند توضیحی که بین عوام قابل قبول است را فراهم کنند.
اسناد تاریخ معاصر نشان می‌دهد در دوران کشف حجاب بر عکس این نگاه اجرا شد. وقتی حکم کشف حجاب آمد در کنار آن حکمی زده شد و گفتند زنان روسپی حق کشف حجاب ندارند و موظف هستند پوشش خود را بر روی سر نگه دارند.
رضا شاه می‌خواست وجهه حجاب را در ذهن مردم خراب کند به همین دلیل دستور داد زنان روسپی همچنان چادر داشته باشند! از سویی این کار با این هدف اجرا می‌شد که کشف حجاب قبیح دیده نشود تا زنانی که بدون حجاب ظاهر می‌شدند مورد اتهام جامعه قرار نگیرند.
امروز در دورانی متقابل و متضاد با آن دوران قرار داریم و بر عکس دوره کشف حجاب رضا خانی عمل می‌شود هر کسی چادر دارد عفیف تعریف می‌شود و هر کسی حجاب را انتخاب نمی‌کند، مقابل مفهوم عفیف بودن و پاکدامنی قرار می‌گیرد.
این سیاست به دوگانه سازی ختم می‌شود که می‌تواند هدف باشد. وقتی در ذهن زن و مرد حجاب مطلوب حاکمیت و چادر رفتاری عفیفانه تلقی می‌شود و نداشتن حجاب مخالف عفت درک می‌شود، دو گروه از جامعه را در مقابل هم قرار می‌دهیم.
ما در فضای تئوریک در نظریات متفاوت اجتماعی موضوعات مختلفی داریم از جمله برچسب زنی و استفاده از جسم انسان برای کنترل انواع شرایط اجتماعی که معروفترین آن نظریه میشل فوکو است که در مورد آن زیاد صحبت شده است.

وقتی مخالفین حجاب اجباری از خواسته های خود صحبت می‌کنند، طیف مقابل موضوع برهنگی را مطرح می‌کنند. گویی از نظر این طیف انتخاب پوشش مطلوب به معنی برهنگی است. این ذهنیت صفر و صدی از کجا می‌آید و چطور می‌توان آن را اصلاح کرد؟
واقعیت در سال های اخیر نشان داد که این دگماتیسم فکری اصلاح پذیر نیست. طیفی داریم که یک سر آن افراطی گرایی و سر دیگر اش دگماتیسم است. این دو نگاه صفر و صدی دارند و هرگز در میانه یک راه قرار نمی‌گیرند.
امروز یک گروه می‌گوید اینجا زنان را داخل بقچه پیچیده‌اند، گروه دیگری نیز ادعا می‌کند، حجاب اختیاری یعنی برهنگی. هر دو گروه از گفتمان غالب جامعه فاصله دارند از این رو راهکار میانی به نظرشان نمی‌رسد. از این رو این گروه‌ها به شکل سنتی و پیشینی که با آن پیش آمده‌اند ادامه مسیر می‌دهند.
متأسفانه این نگاه‌ها در میان مسئولین و تصمیم گیران دیده می‌شود. به طور مثال در مسئله ازدواج کودکان همگان می‌دانند که این اتفاق یک آسیب و خسارت است. بسیاری از زن کشی ها، قتل های ناموسی و خانوادگی، طلاق‌ها و ترک تحصیل و دیگر اسیب های اجتماعی؛ در کودک همسری ریشه دارد. ولی قانون گذار حاضر به تغییر شکل قانون نیست. چون نگاه صفر و صدی است و راه حل میانه را نمی‌شناسد.
تجربه شخصی من نشان می‌دهد در خصوص مسائل زنان نگاه حاکمیت این است که نباید به قانون دست بزنیم و همه چیز به همین شکلی که تا به امروز پیش رفته ادامه پیدا کند.
در مناظره‌ای به طرف مقابل گفتم زنان ما مطالبات زیادی دارند ایشان به من جواب داد که اگر به یکی از این مطالبات توجه کنیم بعد باید سراغ دومی و سومی و مطالبات بعدی برویم، چون خواسته های زنان انتهایی ندارد!
مسئله حجاب از این منظر جدالی بر سر مطالبات زنان است و حاکمیت حس می‌کند اگر در این فقره چراغ سبز نشان بدهد باید تا انتهای راه برود.
از سویی حاکمیت باید پاسخ‌گوی طیف تندرویی باشد که طی چهار دهه با این دیدگاه پرورش یافته‌اند. قدرت روی دوش این افراد ایستاده است. رأی دهندگان این مجلس همین طیف هستند. بنابراین استفاده از هر نوع دیدگاه میانه ضد خواسته این گروه عمل می‌کند.

دور نمای وضعیت فعلی را با این مقاومت چگونه می‌بینید؟ آیا دو قطبی که حول موضوع حجاب در جامعه شکل گرفته بر طرف خواهد شد یا خیر؟
تاریخ ثابت کرده که جامعه خواسته خود را پیش خواهد برد. امروز وقتی اسناد مربوط به دوره کشف حجاب رضا خانی را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم حدود 6 سال از سال 1314 و با توجه به حرکتهایی که کمی پیش از این تاریخ آغاز شده بود، حدودا 8 سال جامعه برای کشف حجاب زیر فشار بود.
رضا خان جامعه‌ای کاملا سنتی را که زنان و دخترانش برقع می‌پوشیدند، صورتشان پیدا نبود، در پستوی خانه‌ها بودند و فعالیت اجتماعی نداشتند، به یکباره در شرایطی قرار می‌دهد که زنان می‌توانند وارد جامعه شوند، حجاب خود را بردارند، بخوانند و بنویسند. در آن سال‌ها شرایط زنان اسفناک بود ولی قانونی تصویب می‌شود که به زن می‌گوید که تا 15 سالگی حق ازدواج ندارد.
ولی جامعه بعد از سال 1320 نشان می‌دهد که خودش می‌تواند مسیر میانه را پیدا کند. اسناد بعد از 1320 نشان می‌دهد پوشش اختیاری بود حتی در عکس های عکاسخانه‌ها زنانی چادری را در کنار شوهر می‌بینیم یا دخترانی که حجاب ندارند. وقتی اجبار نبود، جامعه به سمت اعتدال پیش رفت.
حاکمیت‌ها شکل می‌گیرند تا به صدای مردم خود گوش بدهند و طیف متنوعی از جامعه را با یکپارچگی در کنار هم حفظ کنند.
تغییر کار فرهنگی می‌خواهد و هر تغییر فرهنگی در زمانی بسیار طولانی عملی می‌شود، زیرا باید به تمام ابعاد هر موضوعی فکر کرد. جامعه برای پیدا کردن راه میانه در هر تغییری زمان می‌خواهد. منع یک جامعه سنتی از ازدواج در سن پایین مثل محروم کردن آنها از یک سنت خانوادگی است زیرا مادر و خواهر و مادر بزرگ آن دختر هم در سن پایین ازدواج کرده است.
در مورد حجاب هم ایجاد تغییر در تصمیمات حاکمیت و پذیرش این قواعد امری زمان بر است.