ستاره صبح، فائزه صدر: چند روزی است که برخورد نظامی و انتظامی با افراد بد حجاب و بی حجاب آغاز شده است. ونهای گشت ارشاد در نقاط پر تردد شهر مستقر شدهاند و چند مأمور زن و مرد به زنان و دختران تذکر میدهند. در مواردی مأموران فرد مورد نظر را دوره میکنند و گاهی کار به خشونت هم کشیده میشود. درحالیکه منشأ قانونی «طرح نور» همچنان در هالهای از ابهام است، برخی از تحلیلگران سیاسی بین این سختگیری بی موقع در داخل و تنشهای اخیر منطقه ارتباطی تئوریک برقرار میکنند. ستاره صبح برای بررسی این موضوع با علی بیگدلی، پژوهشگر و استاد دانشگاه گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
پس از حمله ایران به اسرائیل و بعد از حمله تلافی جویانه اسرائیل به مراکزی در اصفهان، شاهد اجرای دور جدیدی از گشت ارشاد با نام «طرح نور» بودیم. آیا میتوان بین هم زمانی این ماجراها نسبتی برقرار کرد یا خیر؟! علم سیاست قواعدی دارد که میتوان در این برهه حساس به برخی از آنها استناد کرد. حاکمیتها هم زمان با فشار خارجی باید تدابیری در داخل داشته باشند و بعضاً فشارها در داخل هم افزایش پیدا میکند. چون تحریکات دشمن میتواند به شکل خیزشهای درونی خود را نشان بدهد از این رو وقتی صبح شنبه از خواب بیدار شدیم در شهر میشد مأموران اجرای طرح نور را مشاهده کرد. به این موارد میتوان با نگاه روانشناسی سیاسی نگریست. حضور مأموران انتظامی در شهر نوعی نمایش قدرت است و تأثیر دارد. من به عنوان تماشاگر این صحنهها میتوانم ارتباط احتمالی بین این دو ماجرا برقرار کنم. از آن روز به بعد به مرور سختگیریها فروکش کرد به ویژه که از دفتر رهبری اعتراضاتی شنیده شد. سختگیری در مورد حجاب چند روز اخیر وجود دارد. ممکن است این سختگیری برای متعادل کردن فشارهای درونی و بیرونی بود.
با توجه به شدت گرفتن تنشها در منطقه آیا میتوان در نقد حضور مجدد گشت ارشاد قانونی بودن یا نبودن این طرح را مطرح کرد؟ کاهش سرمایه اجتماعی با این رفتارها چه نسبتی دارد؟ بازگشت دوباره گشت ارشاد یک اشتباه است. انعکاس گشت ارشاد در فضای بینالمللی مناسب پرستیژ ایران نیست و حاکمیت متهم میشود. چهره ایران در داخل و در فضای بینالملل باید تقویت شود. حتی روزنامه جوان مینویسد کسنی که این کارها را میکنند داعشی هستند و افراد سرشناسی از داخل بیت رهبری تذکر میدهند. مشخص است که عقلایی در حاکمیت متوجه اهمیت حفظ سرمایه اجتماعی هستند و چنین اقداماتی را نابخردانه میدانند. ایران در دوره سیاسی ویژهای به سر میبرد. گسل ملت دولت عمیقتر شده است. در چنین شرایطی جایی برای اجرای طرحهای سلیقهای یا پرداختن به خواسته یک بخش اقلیت وجود ندارد. برای حاکمیت باید نزدیک شدن به مردم مهمتر از هر چیزی باشد در لحظههای حساس حکومت است که باید به مردم اش تکیه کند. به عنوان نمونه عرض میکنم در سوم شهریور 1320 که متفقین به ایران حمله کردند مردم خیابانها را خالی کردند و در خانههای خود نشستند و به رادیو بی بی سی گوش دادند تا از زمان سقوط رضا شاه با خبر شوند! در آن برهه هیچ مقاومت ملی صورت نگرفت. درحالیکه ایران تاریخی پر از مقاومت مردمی در برابر بیگانه دارد که حتی با دست خالی و پای برهنه ایستادگی کرده بودند. کسینجر میگوید: «هر کس تاریخ نمیداند در سیاست لنگ است.» متأسفانه عدهای به این مصداقهای تاریخی توجه نمیکنند. جدایی بین ملت و دولت خطرناک است.
شما منشأ چنین تصمیمات پر هزینهای را در چه میبینید؟ آیا باید به مشکلات مدیریتی اشاره کرد؟ نقش مجلس و شان قانونی چنین طرحهایی چیست؟ مجالس باید توسط رأی اکثریت مردم تشکیل شود تا قوانین با توجه به فضای اجتماعی نوشته شود. اگر قرار باشد قوانین مطلوب اقلیت نوشته شوند نقش و جایگاه مجلس زیر سؤال میرود. رهبران سیاسی بر اساس مقتضیات زمان باید حرکت کنند. عربستان امروز چه کاری انجام میدهد؟! هدف حکمرانی جدید عربستان این است که از تودههای جوان عقب نیفتد. ولی ما در ایران نمیدانیم نسل جوان در کدام دنیا زندگی میکند؟! از این رو است که عدهای مرتباً میخواهند به عقب برگردند. نسل جدید پیوسته به سمت جلو حرکت کرده و دولتها سر جای خود باقی ماندهاند این وضعیت یعنی ادراک نادرست تعارض اجتماعی ایجاد و به شکاف بین دولت و ملت شکل داده است. پدر و مادری که همگام با فرزندانش حرکت کند موفق است. دولت و مجلس نباید در برابر خواستههای جامعه قرار بگیرد بلکه باید در کنار مردم بود و ادراک درست داشت. چرخ دندههای تاریخ به عقب بر نخواهد گشت. زمانه تغییر کرده و حاکمیت نباید از این گردونه عقب بماند.