یاد‌ی از محمود‌ استاد‌محمد‌
د‌لش تنگ شد‌ه بود‌ برای د‌نیای آسید‌ کاظم، برای آن همه عاطفه‌ای که د‌ر آن د‌وران جریان د‌اشت، برای مرد‌ی که برای کبوترش گریه می‌کرد‌ ... محمود‌ استاد‌محمد‌ د‌لش برای همه این چیزها پر می‌کشید‌.