به دانشجوها میگویم، وضعیت پوشش به نحوی شده که دیگر اصلا بحث روسری مطرح نیست، بلکه این وضعیت بیحجابی و عریانیست و این وضعیت خوب نیست. اگر بیحجابی گسترده باشد، دلیلش صرفا روانشناختی نیست. ممکن است دلایل دیگری دارد که ممکن است فرد در دنیای مجازی دنیای غرب را میبیند و بعد هم علاقهمند میشود، یا چون بنیانهای نظریاش ضعیف است ممکن است علاقهمند بشود یا ممکن است برخی از موارد واقعا رفتار سیاسی داشته باشند. نمیشود بگوییم که همهی موارد فرهنگی است. برخی می گویند، اولویت باید با اصلاح نظام اداری و اقتصادی باشد. چون اصلاح باید از بالا شروع شود.
حجاب یک اعتقاد است
فرد باید بداند که چرا پوشش دارد، حجاب یک اعتقاد است. چیزی باید در دل فرد یا ذهنش باشد که بپذیرد. اما وقتی رفتار نامناسبی داشته باشیم، ممکن است نپذیرد. ممکن است راههای دیگری برای این کار وجود داشته باشد.
کلینیک حجاب
انتخاب کلمهی کلینیک حجاب، کار درستی نبود و شاید بهتر بود اسم بهتری برای آن می گذاشتند، چون وقتی شما این کلمه را انتخاب میکنید، یعنی فرد مریض است که به اینجا آمده است و عنوان و برچسب مریض به او میدهید، این در حالی است که فرد بیحجاب میگوید من مریض نیستم و روحم هم مریض نیست.
میگوید من میخواهم اینگونه زندگی کنم باید بیشتر با آدمها و با این قشر حرف زد. ما تا به حال کمتر با این قشر صحبت کردهایم.
بخشی از مسئله ممکن است فرهنگی باشد، اما ممکن است سیاسی باشد چون غربیها روی این پروژه سرمایهگذاری کردهاند و وضعیت فعلی خوب نیست و در شان جمهوری اسلامی هم نیست. ما به دانشجوها چیزی نمیگوییم، ولی خب ناراضی هستیم. چون نمیخواهیم نظم و آرامش به هم بخورد. دانشگاه هم به ما دستوری نداده که کاری کنیم.
حجاب در دانشگاه
در دولت شهید رئیسی در هر دانشکدهای، مثلا دانشکدهی ما که دانشکده علوم اجتماعی بود چندین خانم میآمدند و تذکر میدادند. ما هم چیزی نمیگفتیم. در این دوره این خانمها هم نمیآیند تذکر بدهند؛ یعنی قبل از این از حراست خانمها میآمدند، اما الان همه چیز رهاست. من آشنایان بسیاری در خارج از کشور دارم. خودم هم برای تحصیل دوره دکترا به انگلستان رفتم، آنجا دانشجوها اینطور که در دانشگاه تهران با آرایش به دانشگاه میآیند وارد دانشگاه نمیشوند. اصلا من ندیدم. برای حل مسئله حجاب عجله نباید کرد. باید از گروههای مختلف دعوت کرد که نظرشان را بگویند و به یک جمعبندی برسند و این جمعبندی اجرایی شود.