مهدیه منافی، پژوهشگر در رابطه با مصادیق خشونت علیه زنان گفت: در تعریف خشونت علیه زنان به دغدغههای گروه خاصی از زنان محدود شدهایم و تصویر طبقه متوسط شهری پیش روی ما است. معیارها و مصادیق خشونت، به خشونت خانگی محدود شده است و به دیگر جوانبی که بر زنان فشار وارد میکند و مصداق بارز خشونت است توجه نمیشود.
وی افزود: گرایشات فمنیستی در پر رنگ شدن این مساله نقش دارند. به طور مثال گروهی از زنان به دلیل مشاغل و ساختار شغلی که به آنها تحمیل شده مجبورند ازدواج یا مادر شدن را کنار بگذارند. بسیاری از زنان و دختران مجبورند بین شغل و مادر شدن، شغل خود را انتخاب کنند.
منافی در تبیین مصادیق خشونت علیه زنان گفت: بسیاری از مادران شاغل وقتی پس از مرخصی زایمان به سر کار خود بر میگردند یا در جایگاهی پایینتر قرار میگیرند یا شغل خود را از دست میدهند. این رفتار کارفرمایان مصداق بارز خشونت علیه زنان است.
این پژوهشگر حوزه زنان تشریح کرد: ساختار سنتی جوری تنظیم شده که گویا زن باید بین فعالیت در اجتماع و نقش اش در خانه و خانواده یکی را انتخاب کند. در شرایط فعلی که نیاز اقتصادی بالا است و زنان باید در اجتماع فعالیت کنند، مجبور به حذف نقش همسری و مادری میشوند. زنی که خانه را انتخاب میکند هم از فعالیت اجتماعی و تأمین نیاز اقتصادی باز میماند.
وی گفت: حتی امروزه تمام بار بر دوش زنان انداخته شده و آنها مقصر کاهش جمعیت معرفی میشوند. اما اگر نگاه درستی داشته باشیم متوجه میشویم گروهی از زنان علی رغم میل باطنی خود مجبورند برای تأمین هزینههای زندگی کار کنند و از بار اقتصادی خانواده بکاهند.
مهدیه منافی بالا بودن انتظار جامعه از زنان را خشونت ورزی میداند وی در این رابطه گفت: باری که جامعه روی دوش زن میگذارد، معیارهای زیبایی و افزایش استانداردها از جمله الگوهای جدید زن خوب نیز مصداق بارز خشونت علیه زنان هستند. معیارهای مردان برای ازدواج تغییر کرده است. الگوی دختر مستقل شاغل، زن همه چیز تمام یا باربیهای محجبه شاغل و... استانداردهایی از ابر زنان شاغل را معرفی میکند که هیچ نقصی ندارند، تحصیلات بالا دارند و در عین شاغل بودن و داشتن استقلال مالی صاحب فرزند میشوند.
وی یادآور شد: بسیاری از انتظارات مردان امروزی از زنان، مسئولیتهایی است که خدا بر دوش زن قرار نداده است ولی جامعه امروزی از زن انتظار دارد این معیارها را داشته باشند و این ظرفیتها در خود ایجاد کنند. فشاری که این الگوها بر زن و دختر وارد میکند، خشونت جامعه مدرن است.
منافی جریان زیبا جویی را در راستای تحمیل هزینه و درد برای زنان معرفی کرد. و در پایان سخنان خود خاطر نشان کرد: تحمیل تلاش برای زیباتر شدن و تحمل رنج در راه به دست آوردن معیارهای زیبایی نیز خشونت علیه زن است. دختران و زنان به دلیل اینکه خود را شبیه به الگوها و معیارهای رسانهای زیبایی نمیدانند، دچار کمبود اعتماد به نفس هستند. ویژگیهایی ظاهری معیار قرار گرفته و گویا زنی مورد پسند است که این ویژگیها را داشته باشد و طیف بزرگی از زنان و دختران با تحمل رنج و صرف هزینه خود را به این الگوها نزدیک میکنند.
الهه موسوی، کارشناس محیط زیست در رابطه با تفاوت تجارب زنان از خشونت گفت: مواردی که من از خشونت علیه زنان تجربه کردهام در محیط کار به ویژه در مأموریتهای کاریام جدی نبود ولی مصادیقی از آن را در شهر دیده و تجربه کردهام. حوزه کاری کمن طبیعت است و با محیط بانان سر و کار دارم. علی رغم اینکه اکثر محیط بانان روستایی هستند اما هیچ موردی از برخورد خشونت آمیز یا اهانت از این قشر ندیدهام.
موسوی افزود: البته وضعیت مناطق مختلف کشور از منظر نوع نگاه، برخورد و رفتار با زنان متفاوت است. در شمال کشور که حوزه کاری من است، عموماً برخوردها مترقی و رفتار با زنان خوب است.
این کارشناس محیط زیست عنوان کرد: به عنوان یک فعال زن، تجربه نگاه از بالا به پایین نسبت به زن و برخورد با زنی که فعالیت اجتماعی دارد را داشتهام. نگاه جنسیتی که مصداق خشونت علیه زن است همواره در جامعه ما وجود دارد، ولی در حوزه کاری من که محیط زیست است این نگاه جای خود را به نگاههای تحسین برانگیز و تأیید کننده میدهد.
موسوی با تاکید بر نقش نوع برخورد زنان با مساله خشونت گفت: باید یادآوری کنم قدرتی که زن از خود نشان میدهد، در نوع برخوردی که با او میشود تأثیر دارد. برخورد زنان با مخاطبینشان، به طرف مقابل این پیام را میدهد که این زن برای چه هدفی فعالیت میکند؟ آیا از خود ضعف نشان خواهد داد یا نه؟ نوع رفتار متناسب با محیط، در واکنشی که از آن فضا میگیریم تأثیر دارد.
وی اضافه کرد: کسی که حوزه کاری او جنگل و طبیعت است، باید تیپ محیط بانی بزند. شاید نوع پوشش و رفتار من باعث شده هیچ وقت تجربه بدی نداشته باشم. من یاد گرفتهام که به فرهنگ و ارزشهای جوامع محلی احترام بگذارم و تابوهای آنها را نشکنم، به همین دلیل کمتر رفتارهای توهین آمیز دیدهام و کسی نمیتواند با خشونت با من رفتار کند.
الهه موسوی در پایان گفت: ما نسل استخوان دار و فعالی بودیم، هیچ مانعی را بر نمیتابیدیم و هدفمند حرکت میکردیم. به همین دلیل ناخودآگاه نگاه تحسین برانگیز جامعه را جذب کردیم و الگو بودیم. حتی آدمهای سنت گرا و تندرو هم با من برخورد متناسبی داشتند. البته منکر نمیشوم که در موضوع خشونت علیه زنان، استانداردهای دوگانهای وجود دارد و همه زنان تجربه خوشایند من را ندارند.