ستاره صبح-
دسترسی عادلانه افراد جامعه به خدمات سلامت روان سرمایهگذاری در سلامت روان شعار مشترک فدراسیون سلامت روان و سازمان جهانی بهداشت بوده؛ دلیل این نامگذاری جلبتوجه مردم و مسئولان نسبت به اهمیت ارتقای سلامت روان در جوامع و پیشگیری از تبعات بیتوجهی نسبت به آن است. البته سرمایهگذاری اکثر کشورها در زمینه سلامت روان محدود است. این در حالی است که توجه به ارتقای سلامت روان و سرمایهگذاری در این حوزه از ضروریات هر جامعه است، چراکه اگرچه اختلالات روانی مانند برخی بیماریها مستقیماً منجر به مرگومیر نمیشوند ولی درمجموع مرگومیر قابلتوجهی هم دارند؛ هر ۴۰ ثانیه یک نفر خودکشی میکند و یا برخی اختلالات مانند اعتیادها میتوانند منجر به مرگ شوند.
اختلالات روانی؛ مهمترین عامل ناتوانی و رنج در دنیا بیتوجهی و عدم سرمایهگذاری در حوزه سلامت روان در دنیا در حالی است که طی دهههای اخیر شایعترین و مهمترین عامل ناتوانی و رنج در دنیا، اختلالات روانی و زخمهایی درونی است که از درون انسانها را میآزارد. لذا هزینه کرد و تخصیص بودجه مناسب در این حوزه از واجبات هر کشوری است. البته در کل بودجه سلامت روانی کشورهای کمدرآمد محدود است، بهعنوان نمونه انگلستان در سالهای اخیر حدود ۱۱ تا ۱۴ درصد بودجه سلامت خود را بهسلامت روان تخصیص داده است، درحالیکه این رقم در ایران بین ۳ تا ۴ درصد بوده است.
تأمین بودجه سلامت از مالیات سیگار سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۰ یعنی حدود ۱۳۸۹-۱۳۸۸ شمسی پیشنهادانی در زمینه چگونگی تأمین بودجه سلامت تدوین و مطرح کرد که تعیین و افزایش مالیات بر الکل و دخانیات یکی از مهمترین آنهاست. متأسفانه ایران تنها کشوری بود که امسال بهجای افزایش مالیات بر سیگار، رقم آن را کاهش داد.
تبعات عدم توجه بهسلامت روان روان سالم در کمیت و کیفیت کار افراد و بهتبع آن اقتصاد یک کشور اثرگذار است؛ بنابراین یکی از تبعات عدم سرمایهگذاری و بیتوجهی به بهداشت روان، تبعات بیشمار اقتصادی آن است. بهعنوان نمونه، نتایج مطالعات نشان داده که یکی از مهمترین دلایل مرخصیهای استعلاجی در همه دنیا، اختلالات روانی است.
ناتوانی در عملکرد تحصیلی نظارت برعلمکرد کاری و کارآمدی افراد و از آن مهمتر ایجاد بستری برای لذت بردن از کاری که انجام میدهند نیز موضوع مهمی است. ما مردم تنبلی نداریم، بلکه شرایط اجتماعی باعث شده که مردم به این شیوه کاری عادت کنند. وجود افراد و الگوهایی در جامعه که بدون داشتن شایستگی و تلاش بهجایگاه و ثروت بالا رسیدهاند، خواهناخواه انگیزه را کاهش میدهد؛ که البته این مسئله هم نباید بهانه کمکاری افراد باشد. به گفته ایشان "ناتوانی در عملکرد تحصیلی" از دیگر تبعات مشکلات و اختلالات روانی است. بیشترین علت افت تحصیلی مشکلات روانی است. بهگونهای که مطمئناً پشت هر افت تحصیلی ناگهانی، مسائل روانی پنهانی وجود دارد که البته این مسئله الزاماً به معنای وجود بیماری روانی نیست بلکه ممکن است ناشی از یک ضربه روانی ناگهانی باشد. بهعبارتدیگر سلامت روان با اقتصاد و عملکرد کاری و تحصیلی افراد در سطح جامعه ارتباط مستقیم دارد.
اختلال در عملکرد خانوادگی اختلالات روانی و روانشناختی، عملکرد خانوادگی افراد را تحتالشعاع قرار میدهد. اختلالات روانی افراد را افسرده و نسبت به همسر و فرزند بیتفاوت میکند. افراد عصبی و تحریکپذیر شده و همین مسئله میزان خشونتهای خانگی را افزایش میدهد. نبود بهداشت و سلامت روان با افزایش آمار جرائم، پرخاشگری و خشونت خانگی ارتباط مستقیم دارد. نتایج پژوهشی که در این زمینه در ایران انجامشده نشان میدهد بیشترین آزارها علیه کودکان از طرف مادرها و شدیدترین خشونتها نسبت به کودکان از طرف پدران صورت میگیرد. علت آن احتمالاً تماس بیشتر مادران تحت استرس با کودکان است و شاید تنبیه تأخیری توسط پدری خسته و باز تحت استرس فراوان است.
تبعات روانی بحران کرونا منبع و منشا اغلب اختلالات و مشکلات سلامت روان در شرایط فعلی جامعه یعنی اضطرابها، استرسها، ترس و ناامیدی، پرخاشگری و غیره از همین بحران کرونا سرچشمه گرفته است. بنابراین اولویت اول کشور کنترل بحران کروناست، به عبارتی بهتر است قبل از جاری شدن سیل جلوی مجاری این آبهای آلوده را ببندیم؛ با ماسک و فاصلهگذاری فیزیکی و پیشگیری از سفرهای غیرضروری راه انتقال را سد کنیم؛ وگرنه این مجاری بههمپیوسته و سیل نابودگر کرونا و عوارض روانی اجتماعی آن جاری میشود.
کنترل تبعات روانشناختی بحران کرونا باید توجه داشته باشیم که با ابتلای هر فرد؛ خود او، خانواده و در کل جامعه ازنظر روانی تحت تأثیر قرار میگیرد، آثار روحی ناشی از فوت نزدیکان و آشنایان و حجم اخبار منفی که روزانه منتشر میشود، همگی بر سطح سلامت جامعه اثرگذار است که باید هماکنون برای کنترل همهگیری به فکر راه چاره باشیم و در درجه بعد رفاه مردم را بهبود داده و در مراحل بعدی به مردم برای مدیریت این استرس آموزش دهیم.
تحلیلی بر سیاستهای جریمهای کرونا بهتر بود از ابتدا با حمایت مالی دولت و مسئولین و سازمانهای مردمنهاد و خیریهها، کارگاههای تولیدی برای تأمین ماسک رایگان و توزیع میان اقشار کمتر برخوردار ایجاد میشد و سپس نسبت به اخذ جریمه اقدام میکردیم. جریمه را باید ابتدا از مالکین و مدیران مراکز تجمع و اصنافی که اجازه تخلف میدهند و مسئولین تجمعات از هر نوع دریافت نمود نه از افراد؛ مگر آنکه از قبل به آن نیازمندان ماسک رایگان دادهشده باشد، نیازمندان باید سهمیه ماسک رایگان داشته باشند. اجرای تصمیمات ناگهانی در شرایط فعلی و وضعیت اقتصادی جامعه، اگر روی فرد اعمال گردد، ازنظر رفتاری بسیار دشوار بوده و میتواند تبعات روانی- اجتماعی به دنبال داشته باشد. این در حالی است که با راهاندازی کارگاههای تولیدی بیشتر برای تولید ماسک و سپس توزیع رایگان آن بین اقشار کمدرآمد، هم نیاز اقشار تهیدست تأمین میشود و هم تولید و اشتغال رونق میگیرد.
اختلالات روان پساکرونا تمام تمرکز سیستم سلامت و بهداشت جوامع باید بر حل بحران کرونا متمرکز باشد؛ چراکه تبعات ناشی از این بحران همچون افزایش آمار ابتلا و فوتیها، سوگواری و داغدار شدن افراد، بیم و ترس و ناامیدی از شرایط نامعلوم و غیرقابلپیشبینی پاندمی و صدها مورد دیگر مرتبط با آن، از بزرگترین دلایل و عوامل بروز مشکلات و اختلالات روانی در آینده خواهد بود. مطالعات نشان داده مبتلایان و حتی بهبودیافتگان به دلیل استرس، اضطراب و ناراحتی شدید دچار عوارض روانی عدیدهای میشوند.
فاصله اجتماعی نباید کم شود در این شرایط واجب است که ضمن حفظ کلیه پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریهای فیزیکی، با استفاده از سایر ابزار و امکانات ارتباطی همچون اینترنت، تلفن و برقراری ارتباط با دیگران، فاصله اجتماعی ایجادشده در سطح جامعه را کمتر کنیم. نبود ارتباطات اجتماعی و انسانی در اپیدمیها میتواند زمینهساز کاهش سرمایه اجتماعی و بروز عوارض روانی - اجتماعی متعددی در جامعه باشد که هماکنون نیز در پاندمی کووید ۱۹ شاهد آن هستیم. ابتدا باید منشا و منبع تولید استرسها را مسدود و محدود کنیم که در پاندمی کرونا، کنترل و مدیریت بحران و کاهش آمار ابتلا و فوتی این مهم را محقق میکند.
راهی بهجز مشورت وسیعتر با مردم نیست اگرچه در بحرانها اصل بر عملکرد متمرکز، عمودی و قاطعانه است، ولی زمانی که بحرانی مزمن شود، این روش دیگر کارایی لازم را ندارد، نمیتوان تصمیمگیری را به چند نفر یا چند تخصص محدود کرد، باید نقطه نظرات عموم مردم را علاوه بر دیدگاههای فنی متخصصین رشتههای مختلف و ... را جویا شد و با آنها مشورت نمود. بهعبارتدیگر ستادها و دیگر مراجع تصمیم گیر باید علاوه بر توان اجرای عمودی، توانایی تحلیل و تجمیع این هجوم اطلاعات وسیع علمی و اجرایی را در مدت کوتاه داشته باشند و توانایی توجه به شرایط شناور حاکم بر جامعه ازجمله مناسبتهای مختلف ملی، مذهبی و اجتماعی را داشته باشند و با توجه به این تحلیلها تصمیمگیری و برنامهریزی کنند. راهی بهجز مشورت وسیعتر با مردم نیست. در این صورت آنها هم نسبت به تصمیمها احساس مالکیت میکنند و دستورالعملها را بهتر اجرا میکنند. همهچیز را نمیتوان با آموزش و مشاوره روانپزشکی یا روانشناختی حل کرد، اول باید نیازهای اساسی انسانها را برآورده کرد؛ بهعبارتدیگر هرگونه تغییر درروان انسانها یک جنبه خالص روانشناختی و یک جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد که گاهی جنبه اقتصادی و اجتماعی آن جدیتر است.
فقر و تبعیض سلامت روان مردم را تهدید میکند طبیعی است در این شرایط مردم تحتفشارند؛ نهتنها فقر بلکه فقر ادراکشده و تبعیض ادراکشده نیز اذیتشان میکند، جامعه ایرانی همواره و در طول تاریخ جامعهای عدالتخواه بوده، بنابراین خواهناخواه شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز با عدالتخواهی جور درنیامده و متأسفانه این مسئله در حال تشدید است. البته بخش زیادی از این شرایط به تحریمهای ظالمانه خارجی و بخشی نیز به شیوههای مدیریت اقتصادی و اجتماعی مسئولین برمیگردد، مجموع این فاکتورها شرایط موجود را به وجود آورده، شرایطی که خود بیمار ساز بوده و زمینه را برای بروز انواع بیماریهای جسمی و روانی مستعد کرده است. افراد برای ارتقای مالی و اقتصادی باید از نردبان اجتماع بالا بروند؛ در جامعهی عدالت محور شرایط یکسانی برای ارتقای کلیه افراد مستعد فراهم است؛ ولی متأسفانه در جامعه ما عدهای بدون صلاحیت و شایستگی لازم پلکان این نردبان را بهیکباره میپرند که مهمترین عامل آن، وجود "فساد" است. وجود این نوع پدیدهها و بیعدالتیها در جوامع از مهمترین عوامل بروز مشکلات و اختلالات روانی در سطوح مختلف جامعه محسوب میشود، حتی خود این افراد رانتخوار نیز مشکلات روانشناختی و فرهنگی پیدا میکنند، اختلاس گران میلیاردی به افرادی بیهویت و بدون فرهنگ تبدیل میشوند، این افراد در اصطلاح فارسی "نوکیسه" نامیده میشوند، افرادی که نمیتوانند با شرایط جدید سازگار شده و بهتدریج تغییر فرهنگ میدهند ولی هویتی درهمریخته پیدا میکنند. این روزها به دنبال شرایط دشوار اقتصادی با جمعیتی روبرو هستیم که ناعادلانه از این نردبان سقوط کردهاند، افراد تحصیلکرده و بافرهنگی که بهواسطه تحصیلات و شایستگی و پس از سالها تلاش بهجای گاه اجتماعی مطلوبی دستیافته بودند اما شرایط سخت اقتصادی روزبهروز آنها را پایینتر و به حاشیه کشانده، این دسته از افراد نیز با انواع معضلات و اختلالات سلامت روان دستوپنجه نرم میکنند. رمز موفقیت کشور «برای مردم و با مردم کار کردن است»، نکتهای که حتی از سوی مسئولین دلسوز نیز مغفول مانده؛ به عبارتی در اتخاذ تصمیمات برای مردم باید با خود آنان نیز مشورت شده و از توان و تخصصشان استفاده شود. در همین بحران کرونا نیز، در شرایطی که سرمایه اجتماعی و حس مسئولیتپذیری در سطح جامعه افزون باشد، رعایت پروتکلها، پوشش ماسک و سایر توصیههای مسئولان و متخصصان باجان و دل و بدون نیاز بهزور و تهدید و جریمه، از سوی شهروندان رعایت میشود. افزایش تابآوری و آستانه تحمل افزایش تابآوری و آستانه تحمل راهکاری مؤثر در جهت کنترل و مدیریت تبعات روانشناختی بحران کرونا محسوب میشود؛ آموزش ارتقای سطح تابآوری باید از سنین پایین، در برنامه آموزشی مدارس گنجانده شود، البته نه در کتب درسی بلکه در قالب بازی و بهصورت متنوع همانند آموزش مهارتهای زندگی و بهصورت کاربردی. مسئله بعد مدیریت زمان و کنترل استرس است که به آرامش و کنترل شرایط در بحران کمک زیادی میکند. کاهش سطح اضطراب روش بعدی است که در وهله اول باید با کسب مهارتهای فردی محقق شود نه مصرف خودسرانه داروهای آرامبخش. تنها زمانی که استرس و اضطراب تبدیل به اختلال روان شود، میتوان با تجویز روانپزشک دارو مصرف کرد، چراکه بسیاری از داروهای "آرامبخشی" که مردم عادی میپندارند خطرناک بوده و ضمن ایجاد عوارض قلبی و عروقی جدی، اعتیادآور است؛ بهخصوص در مبتلایان کووید ۱۹ که اگر داروهای ضد کووید با برخی داروهای اعصاب همراه شود، عوارض خطرناکی برای قلب به دنبال خواهد داشت.
برای مردم و با مردم مسئولین باید با مردم شفاف بوده و شرایط را بهصورت واقعبینان تشریح کنند. هر تصمیمی که در جهت مقابله با بیماری اتخاذ میشود ازجمله تعطیلیها، ممنوعیت سفر، ممنوعیت برگزاری مراسم مختلف و غیره، دلایل علمی و تأثیر این تصمیمات در پیشگیری از شیوع و انتقال بیماری را بهصورت شفاف برای مردم توضیح داده و آنها را اقناع کنند، در این صورت مردم نیز احساس مسئولیت بیشتری کرده و سطح رعایتها افزایش پیدا میکند؛ برای مردم و با مردم.