کد خبر : 82869 تاریخ : ۱۳۹۹/۸/۱ - 00:00
فریدون مجلسی در گفت‌وگو با ستاره صبح به مناسبت روز ملی صادرات تشریح کرد اگر منافع ملي اولویت در سیاست‌ها باشد، تولید و صادرات افزایش می‌یابد اشاره: فریدون مجلسی هرچند جزو دیپلمات‌های برجسته پیش از انقلاب است، اما او به دلیل حضور در بنگاه‌های اقتصادی به مسائل ریز و کلان تولید، صنعت و صادرات کشور آگاهی دارد. نقطه‌نظرهای او را درباره صادرات نفتی و غيرنفتي کشور می‌خوانید.

ستاره صبح-  آقاي مجلسي روز 29مهرماه روز صادرات غيرنفتي است؛ به نظر شما صادرات نفتی و غيرنفتي چه تأثیری بر اقتصاد کشور دارد و اصولاً اقتصاد بدون نفت چيست؟
اقتصاد بدون نفت سياستي است كه از روي استيصال اتخاذ می‌شود. اين كلمه از دوران دكتر مصدق رايج شد كه در آن زمان كشور و مردم ناچار شدند در برابر انگليس در خصوص فروش نفت ایران مقاومت‌کننده و بدون درآمد ارزی و نفتي كشور را اداره کنند؛ به اين فرآیند اقتصاد بدون نفت می‌گویند. من در آن زمان نبودم، ولي بعدها متوجه شدم كه آن سياست را مردم نمی‌پسندند و به‌جای اقتصاد بدون نفت بايد به دنبال رفع مسئله و مشكل می‌رفتند. در آن زمان مسئله کشور خدمت به خودمان طبق ضوابط بین‌المللی ملي كردن نفت بود، البته طرف مقابل طبق همان قوانين ادعاي غرامت داشت. انگلیسی‌ها می‌گفتند مصادره قانوني نيست و به اين استناد فشار ‌آوردند و جلوی فروش نفت ايران را گرفتند و ايران هم گفت كه من بايد برای تأمین حقوق خود مقاومت کنم و کشور بدون نفت اداره شد. ازاینجا بود که اداره کشور بدون درامد نفتی شکل گرفت. در حال حاضر اقتصاد بدون نفت به معني آن زمان وجود ندارد و شرايط ملي آن‌چنان نیست كه مردم با هيجان از قانون ملی شدن صنعت نفت که آن را حق می‌دانستند و با انگليس مخالف بودند، حمايت كنند. از آن زمان 68 سال می‌گذرد و شرايط اقتصادي مملكت نسبت به آن زمان تغییر کرده است. جمعيت كشور از 20 ميليون نفر در سال 31 به 83میلیون نفر در سال 99 رسيده است. صنعت نفت كه آن زمان يك صنعت كوچك بود، امروز يك صنعت با امكانات بالا و متصل به نفت، گاز و پتروشيمي است و صنايع زيردستي گاز هم وجود دارد؛ صنايع زيردستي گاز فقط پتروشيمي نيست، بلکه صنايع پتروشيمي برق است كه با گاز حرارتش را می‌گیرد؛ صنايع سيمان است كه تركيبي از سنگ‌آهک و گاز انرژی است و با دستگاه گرفته می‌شود؛ فولاد است كه چه براي سوخت و چه براي احياي مستقيم توليد فولاد ما به گاز متكي هستيم، مثل آلومینیوم و كليه صنايع معدني كه همگي متكي به نفت و گاز هستند. اگر از توليد و مصرف امروز ايران به‌عنوان مصارف قابل‌توجه و اینکه مردم تحت‌فشار قرار دارند بگذریم، امتياز بزرگ ايران اين است كه همين امروز ما معادل 4 و نيم ميليون بشكه نفت در خود ايران مصرف می‌کنیم؛ به عبارتی مجموعاً حدود دو ميليون بشكه نفت خام در داخل ايران مصرف می‌شود و معادل دو و نيم میلیون بشكه نفت خام را از گاز مصرف می‌کنیم كه بخشی از آن صرف مصارف خانگي و تأمین گرما در زمستان می‌شود و بخشی از آن صرف توليد متانول می‌شود. ايران يكي از بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های متانول در جهان است؛ همچنين مصارف پتروشيمي و مصارف صنايعي در گاز، برق، آلومینیوم، آهن، مس و ... متصل به گاز هستند. به همین دلیل ما يك كشور نفتي هستيم. اگر ایران را با دو كشور بزرگ همسايه مقايسه كنيد مثل تركيه كه جمعيتي معادل ايران دارد، متوجه می‌شوید که توسعه اقتصادي آن یک‌زمانی نصف ايران بود و اكنون به 3برابر ايران رسیده است که بخشی از نیازش را از خارج از کشور تأمین می‌کند. ما با داشتن اين امتياز داخلي حداقل شرايطمان طوري بود كه اگر قطره‌ای نفت خام صادر نمی‌کرديم، روزانه معادل چهار و نيم میلیون بشكه نفت خام از تركيه جلو بوديم، بنابراين اگر به‌طور متعارف و اصولي پيش می‌رفتیم و اگر منافع ملي در همه سیاست‌ها می‌چرخید در اين صورت ما بايد ميزان توسعه اقتصادی‌مان از تركيه بسيار بالاتر می‌بود، البته هيجانات پس از انقلاب و دوران جنگ ايران و عراق توجیه‌پذیر است، ولي اکنون از زمان پایان جنگ ايران و عراق 31 سال دور شده‌ایم و فرصت‌های زيادي وجود داشت تا به امر توسعه و صادرات بپردازیم. حال که جلوي صادرات نفت ايران را گرفته‌اند، مقامات با الهام از كلمه اقتصاد بدون نفت كه در زمان مصدق با يك نوع هيجان و پذيرش ملي همراه بود به آن استناد می‌کنند و می‌گویند کشور را بدون درامد نفتی می‌توان اداره کرد؛ این در حالی است که در شرایط کنونی نه آن پذیرش ملی زمان مصدق وجود دارد و نه اکنون می‌توان کشور را بدون درامد نفتی اداره کرد. درزمان مصدق تولید داخلي نفت ايران بيشتر از 50 يا 60 هزار بشكه در روز نبود، درحالی‌که اکنون تولید نفت و گاز ایران بیش از چهار و نيم ميليون بشكه در روز است. ما حساب گاز و تولیدات جانبي آن من‌جمله ميعانات گازي را از نفت جدا كرديم براي اينكه بگوييم ما داراي صنايع غير از نفت هم هستيم و تنوع توليد داريم و آن را جزو صادرات غيرنفتي به‌حساب می‌آوریم. صادرات از فرآورده‌های زیردستی نفت یعنی پتروشيمي تشكيل می‌شود، مثل گاز و ميعانات گازی. ميعانات گازي عبارت‌اند از هیدروکربن‌هایی كه با زنجيره کربنی‌ای كه قدري سنگین‌تر از گازهاي سبك يك كربني، دو كربني، سه كربني و ...هستند و آمادگي براي تبخير عمقي به بنزين، سوخت جت،‌ نفت سفيد يا نفت آب و تا حدي هم گازوئیل رادارند. حيف است که این سه فرآورده‌ مهم از ميعانات ايران صادر شود، براي اينكه توزيع فرآورده‌های زيردستي نفت مثل بنزين، سوخت جت و ... از نفت سياه و نفت خام سنگین بسیار ارزنده‌تر و آسان‌تر است، می‌توان گفت نفت سبك نوعي نفت سفيد و بنزین است كه از یکدیگر تفکیک، استخراج و صادر می‌شود. مسئله مهم براي ايران این است که تدریجاً به بازار فرآورده‌های پتروشيمي ورود پیداکرده است. این ورود به‌صورت مايع يا به‌صورت گرانول است كه بستگي به نوع آن دارد. در حال حاضر ميزان تولید صادرات پتروشيمي ايران بالاست و سالانه حدود 25 میلیارد دلار درآمد دارد. توليدات پتروشيمي شامل بازار داخلي و صنايع زيردستي پتروشيمي است که بسياري از آن‌ها قابل صادرات هستند؛ اما بعضي از فرآورده‌های پالایشگاه‌های پتروشيمي ما با ظرفیت پایین کار می‌کند. نکته این است که صادرات در صنعت نفت پتروشيمي زياد است و می‌توان با آن هزينه اداره کشور را تأمين و اشتغال ایجاد کرد به‌شرط آنكه ما در عرصه بین‌المللی حضورداشته باشيم و با همه کشورها تعامل سازنده داشته باشیم. در این شرایط برای تأمین حقوق مردم و افزایش صادرات باید منافع ملي و خواست و نیازهای مردم در اولويت سیاست‌های کشور قرار گیرد.