جالب اینجاست که برخلاف تصور، بخشی از مردم نه تنها از لغو کنسرت ناراضی نبودند، بلکه خوشحال هم بودند. به باور آنها در شرایط فعلی، برگزاری چنین رویدادی میتواند به نوعی «عادیسازی» وضع موجود و مشکلات اجتماعی باشد. این گروه معتقد بودند که چنین کنسرتهایی در شرایط کنونی میتواند پیامهای سیاسی و فرهنگی نادرستی منتقل کند و بهتر است برگزار نشود. این دیدگاه باعث شد تا برخی افراد و نهادها به مخالفت خود افتخار کنند و بگویند مخالفت آنها باعث لغو کنسرت شده است. در این میان مردم در شبکههای اجتماعی و مجریان در شبکههای ماهوارهای شروع به نقد، پرسش، حتی تهمت و ناسزاگویی به محمدرضا و همایون شجریان کردند و به تسویه حسابهای سیاسی و بعضاً شخصی خود هم پرداختند. طبق اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز کنسرت با نیت ایجاد نشاط در مردم صادر شد، اما ناتوانی در هماهنگی با نهادهای دیگر از جمله شهرداری باعث شد تا از ورود تجهیزات و سازهای همایون شجریان به میدان آزادی جلوگیری شود و در عمل امکان برگزاری کنسرت از بین برود. این مسئله، نه تنها شکافی میان خواستههای مردم، هنرمندان و نهادهای دولتی ایجاد کرد، بلکه به بیاعتمادی متقابل دامن زد. همایون شجریان در واکنش به هجمهها گفت که هدفش از برگزاری کنسرت پوشاندن مشکلات نیست و و هنگامی که خود را در برگزاری کنسرت ناکام دید گفت از کسانی که برای آرزوی محال من کوشیدند سپاسگزارم، اما جو پرتنش جامعه و تضاد نظرها، کار را دشوارتر کرد. مسئولان هم پاسخهایی پراکنده ارائه دادند که نشانه بینظمی و ناتوانی در مدیریت چنین رویداد بزرگی بود. این اتفاق نشان داد که حکمرانی فرهنگی هنوز توانایی برگزاری رویدادهای هنری با مقیاس و وسعت مورد نیاز مردم را ندارد و در عین حال، بخشی از جامعه نیز آمادگی پذیرش آزادانه چنین رویدادهایی را ندارد و سایه سنگین سیاست بر هر رویداد هنری غلبه خواهد کرد. در نهایت لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، بازتابی از ناکارآمدی نظام فرهنگی و اجتماعی کشور است؛ جایی که نه حاکمیت ظرفیت حمایت واقعی از هنر را دارد و نه بخشی از جامعه توانایی هضم برگزاری چنین رویدادی را داراست. در پایان فقط به این نکته بسنده میکنم که از هر غول هنر و فرهنگ ایران فقط یکی داریم. این تک نسخهها را که هر حرکت خردشان میتواند جهانی را مواج کند، هم مردم و هم اداره کنندگان امور کشور قدر بدانند و بار سنگین سیاست را بر دوش یک هنرمند نگذارند. هنرمند تأثیرگذار است، بزرگ است اما حزب نیست و ما در بی پناهی اندوهگینانه خود، از یک ورزشکار و یا هنرمند دارای پایگاه مردمی، گاهی زیاده از حد توقع داریم.