کد خبر : 749622 تاریخ : 1404/5/25 - 12:25
زبان تند ما، تسهیل‌گر اجماع علیه ما محمدحسن سیاحی در یادداشتی درباره‌ی نقاط ضعف سیاست خارجی ایران در سال‌های اخیر نوشت:

در طول تاریخ، موقعیت استراتژیک ایران به جای آن‌که همواره موجب رشد و رونق شود، در بسیاری موارد به دلیل سوءمدیریت و خطاهای داخلی، زمینه‌ساز درگیری‌ها و عقب‌ماندگی بوده است. گاه قدرت نظامی بازدارنده ایران اجازه نمی‌داد کسی به منافع ملی ما دست‌اندازی کند و گاه ذکاوت حاکمان در استفاده از سیاست و دیپلماسی، خطرات را از سر کشور دور می‌کرد. اما در برهه‌هایی، نبود تدبیر باعث شد در برابر هجوم بیگانگان آسیب‌پذیر شویم و حتی بخش‌هایی از سرزمین‌های ارزشمند خود را از دست بدهیم؛ سرزمین‌هایی که بعدها نیز منشأ مشکلاتی برای ما شدند، همچون در قفقاز و شرق ایران.

امروزه اشغال سرزمینی برای قدرت‌های بزرگ چندان مطلوب نیست، اما حذف کشورهای ناهمسو از کریدورهای اقتصادی و امنیتی، یکی از شیوه‌های مؤثر آنان برای تضعیف رقباست. این روزها، کریدورها و پیمان‌های مهمی در اطراف ایران شکل گرفته که متأسفانه حضور ما در آن‌ها کم‌رنگ یا حتی مسدود شده است. حتی کریدور جنوب به شمال (هند – روسیه) که از چابهار تا آستارا در داخل کشور امتداد داشت، با موانعی جدی روبه‌رو شده است.

در سال‌های اخیر، فشار رقبا و دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر ایران افزایش یافته است. نبود یک سیاست خارجی فعال، متوازن و مدبرانه باعث شده که به‌جای آن‌که ایران به عنوان «سرزمین صلح و میانجی‌گری» شناخته شود، برخی روایت‌ها ما را به شکل کشوری تنش‌زا معرفی کنند. بخشی از این تصویرسازی، محصول تبلیغات رقباست، اما بخشی دیگر متأثر از لحن و رویکرد خود ماست. نتیجه این روند، کاهش نفوذ ایران در منطقه و ورود به درگیری‌هایی بوده که به اتلاف منابع مالی، اعتبار ملی و سرمایه انسانی انجامیده است.

ایران همچنان با خوانشی نزدیک به دوران جنگ سرد به تعامل با شرق و غرب می‌پردازد؛ در حالی که روسیه در عمل به دنبال نزدیکی به ایالات متحده است و چین نیز بزرگ‌ترین شریک اقتصادی آمریکاست. این فاصله گرفتن از واقعیت‌های روز، به رقبای منطقه‌ای فرصت داده تا بر قدرت خود بیفزایند. ترکیه، عربستان، امارات، عراق و جمهوری آذربایجان با افزایش توان اقتصادی و نظامی، موازنه قدرت را به زیان ما تغییر می‌دهند.

از نظر زبانی نیز، در سال‌های اخیر به جای کاهش اجماع علیه ایران، با ادبیاتی غیردیپلماتیک و به دور از تدبیر، گاهی خود به شکل‌گیری آن کمک کرده‌ایم. نمونه‌ای تازه، اظهارنظرهای تند برخی مقامات درباره مسئله زنگزور است؛ سخنانی که پشتوانه عملی مشخصی ندارند، در حالی که ایران باید سال‌ها پیش اقدامات مؤثری برای مدیریت این موضوع آغاز می‌کرد. اکنون نیز ضروری است بدون توسل به شعارهای تند و غیرعملی، از طریق مذاکرات فشرده با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تضامین اقتصادی و امنیتی لازم را برای حفظ منافع ملی کسب کنیم.

البته نمی‌توان نقش سنگ‌اندازی روسیه، ایالات متحده و اسرائیل را در این مسیر نادیده گرفت، اما باید مراقب بود که با لحن و رفتار غیرعملی و تند، ایران به عنوان مانع صلح معرفی نشود. برعکس، سیاست خارجی باید به گونه‌ای باشد که ایران در عرصه بین‌المللی به عنوان «میانجی بزرگ و سرزمین صلح» شناخته شود، نه طرف نزاع‌های بی‌حاصل. در همین حال، برخی همسایگان که سابقه تنش‌آفرینی داشته‌اند، امروز با سیاست خارجی متوازن و بهره‌گیری از روابط گسترده جهانی، خود را میانجی معرفی می‌کنند و از این جایگاه امتیازات بزرگی به دست می‌آورند.

نگارنده همچنان ایالات متحده را مهم‌ترین چالش امنیتی جمهوری اسلامی می‌داند و باور دارد تا زمانی که مسائل میان ایران و آمریکا حل نشود، کشور از توسعه متوازن دور خواهد ماند. اگر فاصله اقتصادی و فناوری ایران با همسایگان به میزان زیادی افزایش یابد، این امر تهدیدی جدی برای امنیت ملی و حتی تمامیت ارضی خواهد بود.

بدیهی است پس از جنگ تحمیلی دوازده‌ روزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران، صحبت از مذاکره برای برخی حساسیت‌برانگیز باشد که این احساس قابل درک و احترام است. با این حال، امروز ایران در برابر یک دو راهی قرار دارد: یا ورود به تقابل نظامی پرهزینه که پیامدهای سهمگینی خواهد داشت، یا مذاکره مستقیم با امریکا برای تأمین منافع ملی. ادامه رویکرد منفعلانه در قبال مسئله آمریکا، تنها فشار رقبا و دشمنان را افزایش می‌دهد و کشور را به سمت نزاع‌های بی‌پایان سوق می‌دهد.

در نهایت، یک سیاست داخلی مبتنی بر تقویت مردمسالاری، مبارزه مؤثر با فساد، و یک سیاست خارجی متوازن و معتدل با محوریت تنش‌زدایی، همراه با تصمیم‌گیری‌های قاطع در مسائل راهبردی، می‌تواند مسیر توسعه، رفاه، آزادی و امنیت پایدار را برای ایران هموار سازد و به تعالی کشور و سعادت مردم بیانجامد.

خردمند، دشمن نگیرد به تیغ
چو تدبیر بتواندش کرد میغ

سخن هر چه ناپخته گفتی، مگوی
که بر سر بود پخته را عار و بوی

توانگر شود مردِ تدبیر و رای
نه آن کو برآرد ز یک‌دم هوای