این کم حوصلگی عمومی بر جراید و نشریات هم سایه افکنده است و بسیاری از افراد جامعه از قشرهای مختلف حال و حوصله خواندن یادداشتها، مقالات و گزارشهای تحلیلی و توصیفی ندارد. مصاحبههای شیرین، سرگذشتها و بیوگرافیهای خواندنی دیگر هواخواه چندانی ندارند. جزییات هیجان انگیز صفحه حوادث روزنامهها هم دیگر طرفدار ندارند و ... این ماجرا ربطی به زودگوار یا سهل الادراک بودن یا ثقیل مطالب هم ندارد، بلکه ذائقهها به گونهای تغییر پیدا کرده است، که بشر علاوه بر کم حوصله شدن از مقولاتی نظیر ادبیات و مخلفات آن که نوشته را شیرین، جذاب و خواندنی میکند، لذتی نمیبرد و به بررسی تیتر وار اخبار و تماشای فتونیوز و ایفو گرافی و نیوزگرافی و در خوشبینانه ترین حالت، به خواندن چند خط در قالب کپشن بسنده میکند! در چنین فضایی قطعاً خبرنگاری و روزنامهنگاری هم تأثیر قرار میگیرد و هر کس با داشتن یک گوشی هوشمند، راه اندازی یک پیج اینستاگرامی و خرید چند هزار فالوور ردای خبرنگاری بر تن میکند و طُرفه اینکه برخی از این حضرات به جلسات و نشستهای رسمی ادارات هم دعوت میشود و در هفته خبرنگار از آنها به عنوان فعالان عرصه رسانه تجلیل میشود! شوربختانه این دست خبرنگاری که نیاز به هیچ سابقه و پیشینه، تخصص، ممارست و تمرین در قلم زنی، گذراندن دورههای مقدماتی و پیشرفته، کسب تجربه، مطالعه آثار بزرگان و مفاخر ادبیات و روزنامه نگاری ندارد و از آن به خبرنگاری هیبریدی یاد میشود، در حال گسترش و توسعه است. ماحصل این رویکرد انتشار انبوهی از اطلاعات و اخبار در زمانی بسیار کوتاه است که مخاطبان نه تنها قادر به تجزیه و تحلیل آنها نیستند، بلکه حتی فرصتی برای راستی آزمایی و تشخیص فیک نیوزها از اخبار واقعی هم نخواهند داشت. شاید اگر در گذشته حجم زیادی از اطلاعات را به اقیانوسی بزرگ تشبیه میکردند، امروز باید از واژه کهکشانی از اطلاعات نام برد که نشان دهنده حجم بی پایان اطلاعات ریز و درشت و درست و نادرست است. حال و هوای تولید محتوی نیز در این رویکرد ناگفته پیداست و از سه عنصر سرعت، صحت و دقت، تنها عنصر سرعت مد نظر است و هر خبر در کمتر از 20 ثانیه منتشر میشود! بپذیریم فضای مجازی با وجود داشتن مزایای بی شماری که به بشریت هدیه کرده است در حال نابود کردن و به انزوا کشیدن، هویت تاریخی و ماندگار برخی ارکان توسعه نظیر خبرنگاری و روزنامه نگاری است. روزگاری بشر به قدمت هنر، نقاشی، موسیقی، سینما، روزنامه نگاری و ... افتخار میکرد و تمدن و پیشرفت یک دیار را بر اساس داشتن نمادهای تاریخی از هنر و روزنامه ارزیابی میشد. اما امروز به مدد هوش مصنوعی و ذائقه اجتماعی کم رنگ و لعاب مردم، میتوان در چند دقیقه یادداشت و سرمقاله نوشت؛ گزارش اجتماعی تهیه کرد؛ تیتر و روتیتر و میان تیتر نوشت و تحویل سردبیر داد! تیراژ نشریات به شدت افت کرده و کمتر کسی برای خرید نشریات هزینه میکند و عدهای از اینکه اخبار را در فضای مجازی و بدون پرداخت هزینه مستقیم رصد میکنند، خوشنود هستند. این ذوق زدگی از مرگ خاموش نشریات و توسعه بی حد و حصر خبرنگاری هیبریدی، اثرات جبران ناپذیری بر بدنه اجتماع و نگرش افراد آن خواهد گذاشت. بعد از حذف کتاب از سبد اجتماعی و فرهنگی خانوارها، نابودی نشریات و روزنامهها زنگ خطری جدی یک بحران اجتماعی را به صدا در آورده است. بحرانی که تبعات اجتماعی آن شاید از کمبود آب و برق به مراتب بیشتر باشد.