کد خبر : 749545 تاریخ : 1404/5/21 - 02:14
نهضت زدایش | نوشتاری از حسین انتظامی روح پست مدرنیسم چیست؟ شالوده شکنی و اعتماد نکردن به افکار و رویه‌های بدیهی و رایج.

می‌دانیم سند زدگی و تو در تویی نهادی، ماشین اداری کشور را متوقف کرده است. کارها قفل می‌شود و به اسب عصاری، ماننده می‌شویم که دور خود می‌گردیم و تأسف می‌خوریم که چرا کار پیش نمی‌رود! حجم دولت (به معنای کل نهادهای حکومتی) بزرگ و بزرگتر می‌شود؛ منابع فراوانی را می‌بلعد؛ همه حتی برای کارهای روزمره خود، چشم به یک سوپرمن به نام دولت دارند؛ ناکارآمدی اوج می‌گیرد؛ ناراضی می‌تراشد و سرمایه اجتماعی فرو می‌ریزد.

کار در فیزیک با حرکت و جابه‌جایی، همزاد است. جالب اینجاست این تعریف کار را هم عوض کرده‌ایم. نامه زدن، پیرو زدن، گزارش خواستن، گزارش دادن، جلسه گذاشتن، به دیدار این و آن شتافتن، همایش برگزار کردن، سفر رفتن و ... را کار می‌پنداریم. اینها هیچکدام کار نیستند. دست بالا اگر حساب کنیم «مقدمه‌ی کار» تلقی می‌شوند.
برای خروج از این کلاف سردرگم به مدیرانی تحول‌گرا نیاز داریم. این گونه مدیران به همه رویه‌ها به دیده شک می‌نگرند و خود را اسیر و تابع کور آنها نمی‌کنند. هر رویه اگر همچنان علت مُبقیه داشت ادامه می‌یابد اما اگر خروجی مشخص یا مناسب این زمانه نداشت شجاعانه اصلاحش می‌کنند یا حتی زیرش می‌زنند. این کار نه از سر خامی و ناآگاهی و تازه‌کاری و بیگانگی با اصول دیوانی بلکه برخاسته از تجربه و پختگی و کلان‌نگری است و ناگفته پیداست که زیرمیز زدن مصلحانه منوط به رعایت قواعد است وگرنه تولید هرج‌ومرج می‌کند.
آنان مراقب‌اند خود و زیرمجموعه‌شان زیر کارتابل و نامه و جلسات زاید و تشریفات بی‌مبنا دفن نشوند و بتوانند نفس بکشند تا کاری انجام دهند. برای کارآمدی نظام اداری مشخصا به چند زدایش نیاز داریم: ساختار‌زدایی، جلسه‌زدایی، نامه‌زدایی، گزارش‌زدایی، سفر زدایی، رویداد‌زدایی.
روح پست مدرنیسم مگر چیست؟ شالوده شکنی و اعتماد نکردن به افکار و رویه‌های بدیهی و رایج.