کد خبر : 739271 تاریخ : 1404/4/30 - 02:08
ضیا مصباح- کنشگر واکاوی واقعه 30 تیر پس از 73 سال محمد مصدق نخست وزیر ملی ایران به دلیل اینکه صنایع نفت را از انگلیسی‌ها گرفت و ملی کرد، ملت به او عنوان پیشوا داد. مصدق از سنگر مجلس نفت را ملی کرد و بعد به نخست وزیری رسید. او برای پیشبرد اهدافش به این نتیجه رسیده بود که باید اختیار نیروهای مسلح را از شاه بگیرد. شاه مخالفت کرد، مصدق از روز 30 تیر 1331 از مردم خواست به خیابان بیایند و از او حمایت کنند.

این اتفاق رخ داد و مردم تهران آمدند و با خون خود نوشتند یا مرگ یا مصدق. اهمیت این روز برای مردم مهم است که به آن اشاره می‌شود.
*حوادث و مسائل سیاسی بعد از شهریور ۱۳۲۰ مثل نهضت ملی شدن صنعت نفت، دولت ملی مصدق، وقایع ۳۰ تیر 1331 و ۲۸ مرداد 1332 نقش برجسته-ای در سرنوشت ایرانیان بر جای گذارده است.
دوره 1332 - ۱۳۲۰ یک دوره مشخص و مهم در تاریخ معاصر ایران است که به دلیل باز شدن فضای سیاسی اتفاقات مهمی رخ داد.
باید اذعان کرد که پیدایش جریانات اجتماعی و تاریخی پس از گذار از استبداد رضا شاهی، در واقع تجدید حیات مشروطیت به شمار می‌رود.
کسانی که در تجزیه و تحلیل تاریخ معاصر و یا در مبارزات نهضت مقاومت ملی پیش یا پس از سال ۱۳۳۲ جنبه‌‌های گوناگون شخصیت مصدق را مورد نظر قرار می‌دهند، نهضت ملی را در راستای اعتقاد مصدق به دموکراسی و حقوق ملت، که در انقلاب مشروطیت تدوین گردیده، تحلیل می‌کنند. تیر ماه ۱۳۳۱ پس از گشایش دوره هفدهم مجلس شورای ملی، مصدق با اتکاء به پیروزی‌های داخلی و خارجی (در صحنه ملی و بین‌المللی) ضروری دید که پست وزارت جنگ را از شاه بگیرد و چون با مخالفت شاه روبه‌رو شد با بزرگترین اعتراض و مقاومت در تاریخ مبارزات آزادی خواهی ملت روبه‌رو شد. نا گفته نماند: هدف مصدق در آن زمان اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت بود و از دست زدن به هر اقدامی که به این دست‌آورد مهم آسیبی برساند خودداری می‌کرد. خط‌مشی و اقدامات اساسی مصدق و رهبران نهضت ملی، از جمله روش‌ آنها در برخورد با سیاست‌های خارجی، اداره‌ی کشور، و تدابیر در مواجهه با رویدادها، براساس تجزیه و تحلیل تاریخی و ارزیابی منطقی استوار بود. تشکیل دولت ملی و ماجرای نقش آفرین و تعیین کننده ۳۰ تیر، و نهایتأ سقوط دولت ملی در 28 مرداد ۱۳۳۲ که مجموعأ ۲۸ ماه بطول انجامید، از ماندگارترین رویدادهای تاریخ معاصر است. اکنون که بیش از 70 سال از آن روزگار سپری شده، اگرچه امکان انتقال تجربه “بین نسلی” کمتر شده باشد، ولی بهره‌گیری از تجارب ارزشمند تاریخی برای آگاهان سیاسی فراهم است. سیاست‌مداری و عرصه سیاست گذرگاه عمومی نیست و برای تضمین حضور سیاست‌مداران حرفه‌ای، نظام حزبی را باید جدی گرفت، چنانکه ارتباط جامعه با سیاست از ارتباط کوتاه مدت حسی به ارتباط درازمدت عقلایی تقویت شود.
امید این که تجربیات نسل‌ها در پهنه تحولات اجتماعی میهن عزیزمان در این زمان و برهه حساس و خطیر، آمادگی برای کار دسته جمعی مستمر و پایدار در بستر سازمان‌های اجتماعی را که نظر و هدف دلسوزان وطن وملت آرام، صبورو گرفتار ایران فراهم شود. الگوی دولت مصدق در آزادی‌های سیاسی، تحمل مخالفت میدان دادن به همه سلایق بود که می‌تواند الگوی حال حاضر ما باشد.