کد خبر : 739103 تاریخ : 1404/4/22 - 02:44
ستاره صبح در گفت وگو با سعید منصور افشار، کارشناس انرژی بررسی کرد: راهکارخروج از ناترازی انرژی ستاره صبح - مریم اسدی برون: معضل انرژی چند دهه در کشور مطرح بوده و هست، ولی به علت فقدان سیاست انرژی جامع این موضوع از «کمبود انرژی» به «بحران انرژی» تبدیل شده و اخیرا از عنوان شیک «ناترازی انرژی» استفاده می‌شود. ستاره صبح در گفت و گو با سعید منصور افشار، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه انرژی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می خوانید:

سعید منصور افشار در تشریح نسبت ناترازی انرژی و بحران های اجتماعی و سیاسی گفت: یکی از موضوعاتی که در بسیاری از کشورها رخ داده و ما نیز درگیر آن هستیم، این است که یک بحران ساده در حوزه انرژی و اقتصاد، می‌تواند به مرور تبدیل شود به بحران‌های پیچیده‌تر اجتماعی و حتی سیاسی. روندی که تقریباً تمامی کشورها تجربه‌اش کرده‌اند: رشد جمعیت، افزایش تقاضا و مصرف انرژی، و عدم تطابق زیرساخت‌ها با این تحولات، بحران‌های اولیه را به سطحی گسترده‌تر کشانده است.
اما در مواجهه با چنین شرایطی، راه‌حل‌هایی وجود دارد. کشورهایی که موفق شده‌اند از این چرخه بحران عبور کنند، عمدتاً دو مسیر را دنبال کرده‌اند:
- آزادسازی قیمت انرژی‌ها: حذف قیمت‌گذاری دستوری و سوق دادن بازار به سمت رقابت واقعی
- سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های نوین انرژی: مثل نیروگاه‌های جدید، انرژی‌های تجدیدپذیر، و بازسازی شبکه‌های توزیع
این گذار، هرچند دردناک و پرهزینه بوده، اما با برنامه‌ریزی دقیق و شجاعت در تصمیم‌گیری، کشورهای توسعه‌یافته توانسته‌اند از مرحله بحران عبور کنند و حتی ساختاری پایدارتر بنا کنند.
این کارشناس انرژی در نقد سیاست‌های انرژی ایران اضافه کرد: در کشور ما، متأسفانه سیاست‌های انرژی بیشتر تابع منطق عوام‌گرایی بوده‌ تا واقعیت‌های اقتصادی. دولت‌ها به‌جای آزادسازی بازار و خلق بستر رقابت، اغلب دست به سرکوب قیمت‌ها زده‌اند. این رفتار اگرچه در ابتدا ممکن است با استقبال عمومی مواجه شود، اما در بلندمدت نتیجه‌ای جز بحران منابع، ناکارآمدی، و وابستگی عمومی به یارانه‌ها نداشته است.
قیمت انرژی نباید دستوری تعیین شود. نرخ‌ها باید بر اساس منطق بازار و رقابت سالم شکل بگیرند، چراکه این تنها راهی‌ست که می‌توان مصرف‌کننده را به مدیریت منابع تشویق کرد. ادامه سیاست‌های فعلی فقط باعث می‌شود مصرف بی‌رویه، اتلاف منابع، و عدم مسئولیت‌پذیری اجتماعی گسترش یابد.
دولت باید نقش نظارتی و سیاست‌گذاری کلان را برعهده داشته باشد، نه اینکه خود به قیمت‌گذاری و کنترل مستقیم بازار بپردازد. همین مداخله‌ها باعث شده بخش خصوصی از سرمایه‌گذاری در انرژی عقب‌نشینی کند، و ناترازی‌های جدی در تأمین منابع پدید آید.
این استاد دانشگاه با اشاره به نمونه‌هایی از بازار رقابتی انرژی جهان گفت: آلمان، ساختار بازار انرژی را به‌شکلی طراحی کرده که شرکت‌های تولید و توزیع برق، در شرایط رقابتی کامل فعالیت می‌کنند. این رقابت باعث شده قیمت‌گذاری واقعی و مبتنی بر کیفیت خدمات شکل بگیرد. به‌عنوان مثال، شرکت‌های مختلفی هستند که در یک بازه زمانی واحد، تعرفه‌هایی با تفاوت‌های محسوس ارائه می‌دهند. یکی ۲۰ سنت یورو، یکی ۳۰ سنت، و دیگری ۲۸ سنت!
این تفاوت قیمت‌ها نه از سر بی‌نظمی، بلکه نتیجه‌ای است از رقابت سالم میان تولیدکنندگان. مصرف‌کننده نیز در چنین مدلی، قدرت انتخاب دارد و بر اساس نیاز، بودجه و میزان مصرفش تصمیم‌ می‌گیرد که از خدمات کدام شرکت استفاده کند. همین رویکرد باعث شده است:
- کیفیت خدمات بالا برود
- سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها تقویت شود
- مصرف‌کننده در مدیریت منابع مسئول‌تر عمل کند
دولت آلمان در واقع به‌جای دخالت مستقیم در قیمت‌گذاری، نقش تسهیل‌گر و ناظر ایفا کرده و اجازه داده بازار خودش تعادل را برقرار کند. این نمونه موفق می‌تواند الگویی الهام‌بخش برای ما باشد، اگر بخواهیم از سیاست‌های کنترل‌گرایانه فاصله بگیریم.

این تحلیلگر سیاست های اقتصادی انرژی با اشاره به تئوری اقتصاد مرغ عشقی (استعاره‌ای از وابستگی) گفت: من در این مورد اصطلاحی به‌کار می‌برم که شاید عجیب به‌نظر برسد: «اقتصاد مرغ عشقی» چرا این تعبیر؟
چون اقتصادی که همه چیزش به دخالت مستقیم دولت وابسته است از آب، برق، گاز، بنزین، خانه و حتی سبک زندگی خانوادگی مردم مثل یک مرغ عشقی‌ست که از شدت وابستگی، اگر دو روز به آن رسیدگی نشود، می‌میرد.
این نوع اقتصاد، نه فقط ناکارآمد است بلکه خلاقیت و استقلال فردی را از بین می‌برد. مردم به حمایت‌های غیرمنطقی دولت عادت می‌کنند و نتیجه‌اش می‌شود کاهش بهره‌وری، اتلاف منابع، و شکل‌گیری نوعی «راحت‌طلبی ملی».
یارانه‌ها وقتی بدون فکر داده شوند، نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کنند، بلکه مانع یادگیری مدیریت مصرف توسط مردم می‌شوند. شخصی که با شلنگ آب ماشینش را می‌شوید، نه به دلیل بی‌فرهنگی، بلکه چون هیچ انگیزه‌ای برای صرفه‌جویی ندارد، چون قیمت آب، واقعی نیست.
اگر نرخ‌ها براساس منطق بازار و رقابت تعیین شوند، مردم یاد می‌گیرند مثل کشورهای توسعه‌یافته، مصرف مسئولانه داشته باشند، خودشان را برای مدیریت هزینه‌ها توانمند کنند، و این‌گونه، جامعه‌ای مسئول‌تر و پویاتر شکل می‌گیرد.
سعید منصور افشار در رابطه با تربیت مصرف‌کننده و یادگیری مدیریت منابع یادآور شد: ادامه‌ی سیاست‌های یارانه‌ای نه‌تنها باعث وابستگی مردم شده، بلکه سبک زندگی راحت‌طلبانه‌ای را نهادینه کرده است. وقتی مصرف‌کننده هیچ مسئولیتی در قبال هزینه‌های انرژی حس نکند، مدیریت منابع را هم جدی نمی‌گیرد. چه در شست‌وشوی ماشین با شلنگ، چه در استفاده بی‌رویه از برق و گاز.
در کشورهای توسعه‌یافته، مردم از کودکی یاد می‌گیرند که منابع محدودند و باید با مدیریت صحیح مصرف شوند. قیمت واقعی و رقابتی، خودبه‌خود تبدیل به ابزار تربیتی می‌شود؛ فردی که بداند مصرف بیش‌ازحد هزینه دارد، خود را تطبیق می‌دهد.
بنابراین، راه اصلاح رفتار مصرفی نه در صدور بخش‌نامه است، نه در کمپین‌های تبلیغاتی کوتاه‌مدت، بلکه در بازسازی ساختار قیمت‌گذاری، آموزش عمومی پایدار، و ایجاد مشوق برای مدیریت مصرف توسط خود مردم. تنها در چنین شرایطی است که فرهنگ مصرف منطقی می‌تواند جایگزین عادت‌های پرهزینه‌ی کنونی شود.

وی با متذکر شدن اشتباهات سیاست‌گذاری و تاکید بر لزوم جراحی در اقتصاد افزود: در برهه‌ای از زمان، تصمیم‌هایی در سطح مجلس و دولت اتخاذ شد که جهت اصلاح ساختار اقتصادی کشور بود. بر اساس برنامه ششم توسعه، قرار بود قیمت انرژی‌ها واقعی‌سازی شود و یارانه‌ها هدفمند شوند. اما با تغییر دولت، این روند متوقف شد و دوباره سیاست سرکوب قیمت‌ها از سر گرفته شد.
این تصمیمات اشتباه، پیامدهای وسیعی داشت:
- ناترازی‌های عمیق در تأمین انرژی
- کاهش سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها
- بی‌اعتمادی به سیاست‌گذاری بلندمدت

این استاد دانشگاه درباره الزامات گذار موفق از بحران انرژی اظهار کرد: عبور موفق از بحران انرژی تنها با یک تصمیم سیاسی ممکن نیست. بلکه نیاز به مجموعه‌ای از اقدامات هم‌زمان و بلندمدت دارد. کشورهایی که توانستند از بحران عبور کنند، مسیرهایی را پیش گرفتند که ما نیز باید آن‌ها را در نظر بگیریم:
- سرمایه‌گذاری کلان در زیرساخت‌های انرژی، مخصوصاً در نیروگاه‌های نوین و انرژی‌های تجدیدپذیر
- بازسازی روابط بین‌المللی و رفع تحریم‌ها، تا امکان واردات فناوری و جذب سرمایه فراهم شود
- ارتقاء سطح علمی دانشگاه‌ها و بازآرایی نظام آموزش مهندسی، تا مهارت واقعی جایگزین مدرک‌گرایی شود
واقعیت این است که با شروع سرمایه‌گذاری امروز، تازه ممکن است پس از ۵ تا ۷ سال بخشی از ناترازی‌ها جبران شود. اما اگر هم‌زمان با آن، قیمت‌های انرژی آزاد شوند و دولت از قیمت‌گذاری خارج شود، چرخه اصلاح کامل خواهد شد.
وی در پایان سخنان خود چشم‌انداز نامطلوب انرژی در صورت ادامه‌ی سیاست‌های فعلی را اینگونه تصویر کرد:
پاسخ، هرچند تلخ است، اما قابل انکار نیست: ‌فروپاشی تدریجی منابع، تضعیف زیرساخت‌ها، و بی‌ثباتی اجتماعی.
ما اکنون هم با بحران‌های متعددی مواجهیم:
- کمبود آب
- ناترازی در تأمین برق
- فشار بر منابع گاز
این‌ها حاصل سیاست‌هایی هستند که طی دو یا سه دهه گذشته اتخاذ شده‌اند. تصمیماتی که منطق بلندمدت نداشته‌اند و بیشتر بر اساس مصالح کوتاه‌مدت سیاسی و رضایت‌جویی عمومی تنظیم شده‌اند.
اما امید هنوز باقی‌ست.
شرط لازم این است که:
- تمام حامل‌های انرژی آب، برق، گاز، نفت با قیمت واقعی و آزاد عرضه شوند
- دولت از مداخله مستقیم در بازار انرژی دست بکشد
- فرصت فعالیت رقابتی برای بخش خصوصی فراهم شود
اگر این مسیر را دنبال نکنیم، فقط زمان خریده‌ایم، نه راه‌حل. و با گذشت زمان، هزینه اصلاح چندین برابر خواهد شد.
سنگاپور در کمتر از سه دهه، از کشوری فقیر به یکی از پیشرفته‌ترین اقتصادهای دنیا تبدیل شد، و کره جنوبی مسیر رشد صنعتی و آموزشی را با سرعتی حیرت‌انگیز طی کرد.

رمز موفقیت آن‌ها چه بود؟
- استفاده از مشاوران برجسته جهانی با اختیار تام
- اجرای برنامه‌های بلندمدت و پایدار بدون تغییرات مقطعی سیاسی
- سرمایه‌گذاری هدفمند و حساب‌شده در آموزش، فناوری، و زیرساخت‌های کلیدی
برای عبور از بحران انرژی، ما نیز باید جسارت به خرج دهیم. نه فقط در سیاست‌گذاری، بلکه در اعتماد به تخصص‌های خارجی و سپردن بخشی از اصلاحات به نهادهای مستقل و کارآزموده بین‌المللی.