دلسوزان کشور رانده شدند و چاپلوسان و ستایشگران میدان یافتند و با ظاهرسازی و ریش و تسبیح اطلاعات نادرست به متولیان دادند و بار خود بستند. و کمر کشور را شکستند. در این سالها بسیار گفته و نوشته شد ولی با سیاه نمائی خواندن این دلسوزیها و نگرانیها، فرصت بازنگری درسیاست های نادرست از کشور گرفته شد. بخش بزرگی از توان کشور صرف پیگیری موی زنان و سگ گردانی و سبک زندگی مردم گردید. از همه تریبونها برعلیه مردم سخن گفته شد. حق انتخاب از مردم گرفته شد و برای یک دست سازی حاکمیت تلاش شد. نظارت استصوابی مغایر اصل 99 قانون اساسی نهادهای اجرائی وقانون گذاری را فرتوت کرد طوری که درنقش فرمانبرداری مانور پیدا کردند. ریزش به هیچ گرفته شد و رویش قارچ گونه در دل مسئولان امید واهی را جان داد. فضا برای نفوذیها فراهم شد وجامعه مدنی چنان لاغر واحزاب سیاسی که جان نگرفته وبه محفلهای کوچک تبدیل شدند که گفتن ندارد و بحران نعمت دیده شد. غلبه شعار بر تدبیر فرصت شنیدن را از حاکمیت گرفت.
خطبهها و خطیبان از ذهن مردم دور ماند. پهپادها درکشور جابهجا میشد وما سرگرم حرفهای کاظم صدیقی درتهران وعلم الهدی درمشهد وطباطبایی در اصفهان ودیگران بودیم. دوربینهای چهره نگاری موی زنان را رصد میکرد. نفوذ رخ داد طوری که سخنان کسانی که از نفوذ گفتند به گونهای وارونه تفسیر و مسیر شناسایی آنها بسته شد. نیروهای آموزش دیده درقالب مهاجرین غیر قانونی ویاحتی شبه قانونی بی حساب وکتاب وارد کشور شدند ونقشی ایفا کردند که هرگز ازیاد نخواهد رفت. شناسائی ودستگیری تفوذیها در افراد فعال درپیمانکاری پروژههای اجرائی خلاصه نمیشود. باید دید چه کسانی امکان نفوذ را فراهم کردند.
اکنون نیازمند بازنگری در سیاستهای داخلی وخارجی وسالم سازی واصلاح ساختاری هستیم. آنچه نشان داده شد چیزی نیست که بتوان بران چشم بست. در اصلاحی که درپیش است همه باید باهم دست دردست به پیش برویم. همه نهادهای جمهوری اسلامی و همه نهادهای مدتی وشخصیت های سیاسی و فرهنگی واجتماعی ونظامی باید تقش داشته باشند و از پروژه حذف به منطق یگانه شدن وهمراه شدن روی بیاوریم، در این مسیر ایرانیان داخل وخارج با دیوارخودی و غیرخودی از هم جدا نخواهند بودونگرش های گوناگون با بردباری همگام وهمراه خواهند شد. لازم است خردگرایی جای شعار وایدئولوژی را بگیرد. نشانههایی که پیداست ایران فربه خواهد شد وبه جایگاه برتر خود خواهد رسید.