این که ما جا ماندیم، در آن حرفی نیست و این جاماندن ریشهدارتر از آن است که از سفر ترامپ یا کیف پول فلان امیرنشین به خود آییم. آیا اگر واقعاً این دو تریلیون پول میداشتیم و ترامپ اراده کرده بود که بیاید برای جلوگیری از ورشکستگی بویینگ، چند صد هواپیما به ما بفروشد یا اصلاً شهر هوش مصنوعی برای ما بسازد، درست بود که یک تریلیون به ترامپ بدهیم؟ فرض کنیم که جا نمیماندیم و امروز کشور ما یک تریلیون برای پر کردن چاله چولههای حکومت ترامپ کمک میکرد، اگر کسی در میدان شهر در اعتراض خودسوزی میکر، جای احترام نبود؟ قبلاً نوشتم «و ماادریکماالمیلیارد؟» [چه دانی که یک میلیارد چیست؟ که از اول هجری تا الان ۷۰۰ میلیون دقیقه نشد.]، اکنون صحبت سه هزار میلیارد دلار است [یعنی در ۱۴۵۰ سال گذشته امیرنشینان در هر دقیقه ۴۵۰۰ دلار و ساعتی ۲۷۰ هزار دلار به آمریکا تقدیم کردند!]. اگر این امیرنشینان غیر از نفت و پتروشیمی و از دسترنج علم و کار میتوانستند یک میلیارد دلار کسب کنند، هرگز چنین حاتم بخشی نمیکردند. البته اگر کیان خود را در مخاطرات نمیدیدند. برخی از این گزارشها به نیمه پر ماجرا، نصفه-نیمه پرداخته است. این که کشورهای همسایه سه هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری کردند و ما چه کردیم و پیروزی بزرگ برای دهندگان و آمریکا بود، تصویر روتوش شده است. چند نکته مهم: ۱- بدهی ملی آمریکا 36 تریلیون دلار است و از 2023 تا 2025 به میزان 3 تریلیون بر بدهی اضافه شد و این روند ادامه دارد. یعنی با 3 تریلیون جذب سرمایه از کیف پول خاورمیانه فقط بهرهی بدهی ملی دو سال آمریکا جبران میشود. ۳- آمریکا افزون بر 7,170,000 نفر بیکار دارد، ادعا شده است که با توافقهای خاورمیانه برای 170,000 نفر در امریکا کار فراهم شود و قصه ۷ میلیون بیکار به قوت خود باقی است. ۳- ترامپ ضریب تعرفه چین را به ۱۴۰ درصد رساند. تصمیم وی در کلان مقیاس فاجعه به بار آورد. یک ماه نشده از کردۀ خود پس نشست و آن را به ۳۰ درصد کاهش داد. فهمید که زمین در جهان خیلی سختتر از آن بود که میپنداشت. ۴- ابرقدرتها از تهدید و تطمیع حاکمان کم یا بیریشه، کشورهای خرد، قلدرهای دست نشانده یا دلقکهای تازه به دوران رسیده، به عنوان مسکن دردهای خود بهره میگیرند. این چاره بنیادین برای دردهای مزمن آمریکا و جهان نیست. ۵- فقط گرفتن پول نیست. تحقیر هم هست. شوخی تحقیرآمیز ترامپ با محمد بن سلمان در پیش چشم، میلیاردها بیننده تلویزیون هم درخور عبرت است. ترامپ با محمد بن سلمان شئخی کرد و گفت شبها چطور میخوابی؟ اگر محمد بن سلمان یا همراهانش به این شوخی ترامپ خشنود شده باشند، حدیث آن مرد خواهد بود که همواره با افتخار میگفت: من از دو لب مبارک اعلیحضرت [ناصرالدین شاه] شنیدم که به من گفت: قرمساق. ۵- غم انگیز، هموطنانی که آرزو میکنند که کاش حاکمان ایران جای محمد و ایرانیان جای هموطنان محمد باشند. چه پندار خطرناکی برای آیندۀ ایران! درک میکنم که این آرزو بازتابی است به آنچه در دیار ما میگذرد، بازتاب به رواج خردپرهیزی و خردگریزی، ناشایستهسالاری، فساد ریز و درشت، ناتوانی در پس نام ناترازی و بسیار از نکبتهایی که چون بختک بر سر هموطنان ما فروافتاده است. به دارندگان آن آرزوی خطرناک به نقل از مولانا باید گفت: سوراخ دعا گم کردهای. با این همه، اگر واقعیت چنانچه هست دیده شود، نه چنانچه میپندارند یا چنانچه آرزو میکنند. واقعیت آمریکا و خاورمیانه را آنچنان که هست ببینیم. اگر نبینیم ماجرای چاه و آه در پس چالههای امروزین خواهد بود. ۶- رویکرد رادیکال راست ترامپ، آن روی (به اصطلاح، دوگان dual) رویکرد رادیکال چپ است. نفوذ و منافع سرمایه، نه منافع مردم، در تعیین حرکات و سکنات حکمرانی در آمریکا سهم عمده دارد؛ در نتیجه، حکومت آمریکا را به میداندار یک چاه ویل قرض ملی از یکسو و تراکم قلههای ثروت در سوی دیگر، دچار کرده است. بیخودی نیست که ایلان ماسک در برابر مردم با نازیدن به ثروت خود، با احساس قلدرمآبانه، به سبک هیتلری ایفای نماد میکند؛ جالب این که حاکمان مدعی ضدنازی اسرائیل هم اعتراضی نکردند و به غمزه در کردند! اگر ناخودی چنین میکرد، حلقوم پاره میکردند.