احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب، با انتشار یادداشتی با عنوان «در مرکز شهر» در کانال تلگرامی خود نوشت:
امروز برای کاری به مرکز شهر رفته بودم. شهروندانی که میشناختند چندان وارد صحبت و گفتوگو شدند که به بخشی از کارم نرسیدم. پیرمرد مهربانی که از اوضاع خیلی ناراحت به نظر میرسید؛ گفت که 38 پشتش به امامحسین میرسد اما همه چیز را بوسیده و کنار گذاشته است!
دلم برایش ریش شد. هیچ عناد و زیادهخواهی در او دیده نمیشد. از روی پاکی و صداقتی آشکار و بیریا اظهار درماندگی میکرد.
واژهای برای دلداری و امید دادن به او پیدا نکردم. هنگام رفتن، شکلاتی از کیفش درآورد و به من داد تا لطف خود را نشان داده باشد.
وقتی با غم و اندوه و ناراحتی مردم روبهرو میشوم، تنها حرفم به آنها این است که به امید خدا فرصتی پیش میآید و اوضاع بهتر میشود.
توافق با آمریکا و عبور از سد تحریمها از نگاه من فرصتی است، اما به شرطی که از طرف عموم تأثیرگذاران بر افکار عمومی این فرصت فهم و مغتنم شمرده شود.
فضای سیاسی آلوده و منحط شده است. فرصتها را سقط میکند. آلودگی و انحطاط آن را کسانی بیشتر حس میکنند که میفهمند از یک من ماست چقدر میتوان کره گرفت!
میدان تا اندازۀ زیادی دست کسانی است که گویی در عمرشان نه ماست دیدهاند و نه قدر کره را میدانند و نه اصولاً آموختهاند که کره را باید از ماست گرفت آن هم به زحمت فراوان! با میدانداری چنین افرادی چطور میتوان فرصتی را دریافت و از اسقاط آن جلوگیری کرد؟