کد خبر : 697826 تاریخ : 1404/1/27 - 02:41
مهدی مطهر نیا، استاد علوم سیاسی و آینده‌پژوه در گفت‌وگو با ستاره صبح: ادراک آیین قدرت گهواره قدرت است/ امروز گهواره قدرت در ایالات‌متحده آمریکا است مهدی مطهر نیا در تحلیل الزامات قدرت در جهان گفت: در دنیای سیاست آنچه تعیین‌کننده نهایی رفتارها و کنش‌ها است، میزان قدرت است. وقتی توازن قدرت بر هم می‌ریزد و جبر ناشی از عدم تعادل قدرت در میدان عمل به ایستگاه‌های اقدام و کنش‌های جدی می‌رسد برای حفظ حیات راه است.

ستاره صبح، فائزه صدر: اگرچه مذاکرات روز شنبه ایران و آمریکا این‌طور نشان می‌دهد که چرخشی معنادار صورت گرفته، اما پذیرش این نکته و باور آن دشوار است. ستاره صبح در گفت‌وگو با مهدی مطهر نیا، استاد علوم سیاسی و آینده‌پژوه به بررسی ماهیت تغییر مواضع پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

مهدی مطهر نیا در تحلیل الزامات قدرت در جهان گفت: در دنیای سیاست آنچه تعیین‌کننده نهایی رفتارها و کنش‌ها است، میزان قدرت است. وقتی توازن قدرت بر هم می‌ریزد و جبر ناشی از عدم تعادل قدرت در میدان عمل به ایستگاه‌های اقدام و کنش‌های جدی می‌رسد برای حفظ حیات راه است.
وی افزود: وقتی نظم موجود یا نظام معینی وجود ندارد تا با آفرینش مبادی و مبانی شناخت دقیق از میدان قدرت، قدرت برانگیزی کند و در زمانه‌ای مشخص این قدرت برانگیزی را به میدان عمل بیاورد خود را دقیق نشناخته است و طبیعتاً شناخت دقیقی از دشمن وجود ندارد.
مطهر نیا بابیان مثالی به تشریح نسبت میان عملکردها و میزان اعمال قدرت پرداخت: اگر در مقام تمثیل بگویم اینجا سیاست و استراتژی مانند تیر و کمان هستند، وقتی زه را می‌کشید توانایی ساماندهی و سازمان‌دهی قدرت را افزون می‌کنید. انباشت قدرت پیش می‌آید و زمانی که زه را رها می‌کنید از اهمیت جدی برخوردار است چراکه باید توانایی ساماندهی و سازمان‌دهی اعمال قدرت نیز به همان اندازه و یا بیشتر، قوی باشد.
وی در ادامه اضافه کرد: کشیدن زه در حوزه استراتژی یک‌چیز است و رها کردن کمان چیزی دیگر و مهم‌تر از آن تلقی می‌شود. بسیاری از نظام‌های حکومتی مدعی قدرت بدون شناختن فرمول‌ها، معادله‌ها و مکانیزم های قدرت در جهت حصول به قدرت در راستای شعارزدگی قرار می‌گیرند و شعور استراتژیک را کنار می‌گذارند. لذا در اولین گام‌ها بااحساس قدرت نه اصالت قدرت تیر را از زه رها می‌کنند.
این استاد علوم سیاسی با یادآوری نادیده گرفتن محاسبات قدرت پیش و پس از انقلاب گفت: ما در زمان محمدرضا پهلوی این اشتباه فاحش تاریخی را تجربه کردیم. پادشاه ایران درگذشته در برابر نظام و آیین قدرت ایستاد، به چشم آبی‌ها باج نداد. اوپک درست کرد و تلاش کرد تا محدوده حرکت قدرتی آن‌ها را در منطقه و درون ایران تحدید کند، دیدیم که چه شد؟!
وی افزود: جمهوری اسلامی هم آنچه ایستادگی در برابر غرب می‌خوانند وجود داشت ولی من بر این باورها تکیه نمی‌کنم، چون به غرب و شرق ایمان ندارم. غرب و شرق مکان جغرافیایی قدرت است و مکان‌ها بافهم و ادراک دقیق از آیین قدرت می‌توانند گهواره قدرت باشند.
این آینده‌پژوه خاطرنشان کرد: همان‌طور که زمانی امپراتوری ایران در شرق و امپراتوری رم در غرب بود. امپراتوری‌های دیگر هم بودند و این آیین را درک نکردند یا ادراک خود را به انحراف کشیدند و سقوط کردند. امروز گهواره قدرت در ایالات‌متحده آمریکا است.
وی با تشریح وضعیت ایران در نسبت باقدرت بین‌الملل بیان داشت: اگر آمریکا هم از ادراک معنادار محیط دور شود به همان دردسر امپراتوری‌های بزرگ دیگر دچار می‌شود. آنچه امروز در ایران دیده می‌شود، سقوط ارزش‌هایی است که بدون توجه به شناخت خویش و دیگران در قالب رقبا و دشمنان، تلاش کرده برای نوعی پرستیژ آفرینی قدرت و گسترش قدرت خود در ادبیاتی تحت عنوان گفتمان انقلابی، فربه‌شدن خود را زودهنگام فریاد بزند.
این کارشناس سیاست بین‌الملل در ادامه گفت: زودهنگامی این فریاد موجب شد در تئوری جنگ نامتعادل از همین معنا استفاده و به‌عنوان ابزاری در جهت گسترش قدرت رقیب و دشمن از آن سود جسته شود لذا باید بگوییم که این تئوری توطئه نیست که ما از سطح عقلانیت پایین و از منظری احساسی از آن سخن بگوییم و قدرت کنشگری را محدود بدانیم و بستر استراتژیک را غایب فرض کنیم!
مطهر نیا با اشاره به آسیب‌های تفکر توطئه محور تأکید کرد: چراکه در تئوری توطئه، سطح عقلانیت را در این دیدگاه تعریف می‌کنیم که عده‌ای در اتاق‌های دربسته نشسته و سیگار برگ دود می‌کنند و به نفع خود برنامه‌ریزی می‌کنند و ما در برابر آن‌ها منفعل هستیم. قدرت کنشگری ما محدود می‌شود. تطبیق‌پذیری ما با آنچه پیش می‌آید و تغییر دادن آن، محدود به تفسیر و شعارزدگی می‌شود. لذا پیش‌بینی‌هایمان ضعیف می‌شود.
وی افزود: وقتی قدرت پیش‌بینی ضعیف شد، رقیب یا دشمن در بستر غیبت استراتژی‌های مؤثر می‌تواند فعالانه با سطح عقلانیت بالا و قدرت کنشگری و با طراحی‌های تأثیرگذار و پیش‌بینی بالا، اراده خود را بر شما تحمیل کند. این آموزه آیین قدرت است که من بارها بر آن اشاره‌کرده‌ام.
این استاد علوم سیاسی در این رابطه اظهار داشت: ماجرا این نیست که کشورها و ملت‌های دیگر نتوانند به قدرت دست پیدا کنند.، توطئه‌ای بر مبنای تئوری توهم توطئه در میان نیست. بلکه مسئله ناآشنایی به مشق قدرت، مؤلفه‌های قدرت و شاخصه‌های قدرت و نحوه بازی قدرت در سطوح و لایه‌های گوناگون فعالیت بشری، به‌ویژه در سطح بین‌المللی است.
مهدی مطهر نیا در رابطه باانگیزه‌های ایران برای پیوستن به جریان مذاکرات گفت: ایرانی که گفتمان انقلابی‌اش تمام هویت انقلاب اسلامی را به‌ویژه در سه دهه اخیر تشکیل داده است و تمام هیبت خود را در غرب‌ستیزی تعریف کرده است و هرکسی را که انتقادی داشت به‌عنوان غرب‌گرا، غیرخودی، وابسته و... معرفی کرد؛ امروز با گفتمان انقلابی حاکم نمی‌توان به قبل از مذاکرات عمان برگشت.
وی تأکید کرد: ایران دیگر به قبل از پاییز 1401 برنمی‌گردد، زیرا در جنگ هیبت و حیثیت، مسیر را به جنگ شرافت می‌کشاند و با گرفتن شرافت شما پای میز مذاکره نظام ارزشی و ساختار بافته‌شده پیرامون آن را کم‌رنگ می‌کند. با گرفتن نظام ارزشی، قدرت اقتصادی و کند کردن سازمان نظامی، زور، اجبار و ... شما را در معرض تهدید قرار می‌دهد. مهدی مطهر نیا در پایان سخنانش متذکر شد: عقل به ما می‌آموزد زنده بمانیم. عقل‌گرایی به ما می‌آموزد که زندگی کنیم. خردورزی به ما می‌آموزد که آینده را بسازیم. حداقل عقل در تمام حکومت‌ها و حاکمیت‌ها وجود دارد زیرا عقل ضامن بقا است. اگر عقلانیت نباشد حکومت و حاکمیت معنا ندارد. حاکمیت و حکومت محصول عقلانیت است. حاکمیت و حکومت و مفاهیمی مثل دولت محصول عقلانیت بشر است ولی شیوه حکمرانی مهم است که باید خردمند باشد.