کد خبر : 697745 تاریخ : 1404/1/23 - 02:33
محمد شعبانی، مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بیمه در گفت و گو با ستاره صبح عنوان کرد: کارگران بی پناه در معادن/کارگر اساس و محور تولید است محمد شعبانی با یادآوری حادثه تلخ معدن طبس گفت: سال گذشته بیش از 50 نفر در معدن کشته شدند ولی به تازگی حادثه مشابهی موجب از دست رفتن جان کارگران معدن شد. یک سال پیش حادثه ای در آن وسعت رخ داد ولی از سال پیش تا امروز باز هم معادن و کارگاه هایی تخریب شده و هر روز جان هایی از دست می روند. حوادث کوچکی که همه روزه رخ می دهند دیده نمی شود.

ستاره صبح، فائزه صدر: بشر از آغاز پیدایش در تلاش بود تا نسبت به جهان شناخت حاصل کرده و به آگاهی دست پیدا کند. با پیچیده شدن زندگی اجتماعی برای به نتیجه رسیدن اندیشه ورزی، واژگان گسترش پیدا کرد و به تعاریف استاندارد رسید. اما امروزه بسیاری از واژه‌ها در زبان گوینده و در ذهن شنونده دارای معانی مختلفی هستند و گاهی نیات غیر خیرخواهانه از این ضعف کلامی استفاده کرده و با به ابتزال کشیدن واژه‌ها فضای عدم حصول نتیجه از گفت‌وگو را فراهم می‌کنند. قانون کار و تأمین اجتماعی و روابط کارگر و کارفرما نیز از تهاجم ابتزال واژه‌ها در امان نمانده است. دولت به عنوان کارفرمای بزرگ همواره در صدد افزایش سود خود بوده است. گفتنی است انفجار در معدن معدنجوی(طبس) سال گذشته جان 52 نفر را گرفت و در روز های گذشته هم 9 کارگر در سه معدن جان خود را از دست دادند. ستاره صبح در گفت‌وگو با محمد شعبانی مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد بیمه به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

محمد شعبانی با یادآوری حادثه تلخ معدن طبس گفت: سال گذشته بیش از 50 نفر در معدن کشته شدند ولی به تازگی حادثه مشابهی موجب از دست رفتن جان کارگران معدن شد. یک سال پیش حادثه‌ای در آن وسعت رخ داد ولی از سال پیش تا امروز باز هم معادن و کارگاه‌هایی تخریب شده و هر روز جانهایی از دست می‌روند. حوادث کوچکی که همه روزه رخ می‌دهند دیده نمی‌شود.
وی افزود: قانون کار در کشور وجود دارد که عده‌ای آن را می‌خوانند و براساس آن کار می‌کنند اما روح قانون کار مورد توجه نیست مگر در کلاس درس اساتید حقوق که درباره این موضوع صحبت می‌شود ولی در همین حد که بحث باز شود و در کلاس طرح گردد یعنی ایده‌ها به عمل تبدیل نمی‌شود.
شعبانی با تاکید بر اصل عدالت در قانون کار اضافه کرد: روح و موضوع قانون کار بحث عدالت است. به عنوان مثال وقتی فردی معدنی را در اختیار می‌گیرد صاحب همه چیز نیست. او حتی مالک فرایند تولید هم نیست. اما افراد با داشتن یک مجوز و صرفا به دلیل پرداخت حقوق به کارگران گمان می‌کنند موجودی برتر هستند و همه چیز از آن آنها است. کارفرما در این موارد پرداخت حقوق و دستمزد به کارگران را نوعی بخشش می‌داند. درحالیکه این چنینی نیست زیرا کارگر اساس محور تحقق تولید است.
وی در این رابطه ادامه داد: از سویی معادن جزو منابع طبیعی کشور است ولی کاربرد غلط کلمات در قوانین و آیین نامه‌ها به کارفرما اختیار داده و موجب سرمستی هم شده است و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند.
این کارشناس بیمه با انتقاد از شیوه واگذاری معادن به افراد حقیقی و حقوقی گفت: ثروت و منابع نسل های آینده را در معادن به دست افرادی می‌سپارند که خود را نه مأمور بهره برداری بلکه مالک آن منابع می‌دانند. این افراد عموما اختایارات بی حد و حصری دارند و پاسخ‌گو نیستند.
وی اظهار داشت: منابع طبیعی از جمله کوه و دشت بعد از استخراج معدنی به شرایط قبلی خود بر نمی‌گردد و این زیان بزرگی است، ولی با واژگانی چون سود و صادرات و با ساده کردن اشتباهات روی زیان پوشش داده می‌شود درحالیکه کل این فعالیت زیان است.
شعبانی با تاکید بر پایمال شدن حقوق کارگران در معادن گفت: نقدی بر این جریان وارد نیست و کسی ترمز اشتباه در معادن را نمی‌کشد، متأسفانه کمتر با اعتراضی در این زمینه روبه‌رو می‌شویم. در این بستر افراد زیادی وجود دارند که لنگ نان زن و بچه هستند و به عنوان کارگر در این معادن کار می‌کنند. آنها با کارفرما بر سر رعایت مسائل ایمنی بحث نمی‌کنند، چون تنها دغدغه‌ای که دارند حفظ این آب باریکه و بردن نان بخور و نمیری بر سر سفره است.
این مدرس دانشگاه افزود: ابتدا روح قانون کار وجود داشت. منطق، وجدان و خرد بشر خواسته‌هایی داشت که قانون کار براساس آنها به وجود آمد. ولی کار بعد از نگاشته شدن این قانون تمام نمی‌شود. رها کردن کاری که نخبگان آغازش کردند اشتباه بزرگی بود. تنها نباید به قانون کار اکتفا کرد، بلکه باید چیزی بیش از این قانون را در نظر داشت. از این نظر حتی واژه قانون کار نیز مورد سوء استفاده قرار گرفته و بحث با این عبارت فروکاسته شده است.
... شعبانی در پایان گفت‌وگو متذکر شد: کارفرما در قبال کارگرانش چهار وظیفه اصلی دارد، حفظ و حراست از جان و ایمنی آنها در حداکثر شکل ممکن. وقتی کارفرما در معدنی کارگری را به خدمت می‌گیرد اولین وظیفه او حفظ ایمنی آن فرد است به همان شکلی که از جان خود و افراد خانواده اش حراست می‌کند. آیا کارفرما فرزند خود را به معدنی ناایمن می‌فرستد و در قبال جان او با کاربرد واژه‌ها بازی می‌کند؟!