تهران به عنوان پایتخت ایران، فعالیتهای مختلفی را در خود جای داده است: ترافیک، مسائل پلیس راهنمایی و رانندگی، آب و فاضلاب، گاز، ساختمانسازی و انواع دیگر فعالیتها که همه اینها تحت اختیار شورای شهر و شهرداری نیستند. به عنوان مثال، آب و فاضلاب تحت اختیار وزارت نیروست. ترافیک نیز بخشی از آن به وزارت کشور و بخشی دیگر به شهرداری تهران مربوط میشود. مشکل بزرگ تهرانعدم وجود مدیریت یکپارچه است.
ما در تهران، شورای شهر نداریم عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: ما شورای شهر نداریم، بلکه شورای شهر برخی از مسائل شهر را داریم. شهردار هم نداریم بلکه شهردار، مسئول یک قسمتی از فعالیتهای تهران است. زمانی یکی از شهرداران تهران اعلام کرده بود که میتواند مشکل ترافیک شهر را حل کند، به شرطی که اختیارات ترافیکی به او داده شود. در مورد آلودگی هوا نیز به دستگاههای مختلف به خصوص وزارت کشور مرتبط است. ما اختلالی در اداره شهر داریم که کشورهای دیگر این مشکل را حل کردهاند.
مدیریت یکپارچه شهر شریف زادگان سپس با اشاره به مثال مدیریت شهری در پایتختهای اروپایی مانند لندن گفت: در کشورهای اروپایی، دولتهای محلی و شهردارانی وجود دارند که مستقیماً از سوی مردم انتخاب میشوند و اختیارات وسیعی دارند، اما در ایران بیشتر اختیارات در اختیار دستگاههاست. وزارتخانهها براساس قانون نمیتوانند اختیارات خود را به شهرداریها واگذار کنند. قانون جاری باید تغییر کند تا امکان مدیریت یکپارچه در تهران و سایر شهرها فراهم شود. این شامل مسائل حملونقل، اجتماعی، اقتصادی و ... است .
حملونقل عمومی ضعیف وی افزود: شهرها باید تلاش کنند که بیشتر بر حملونقل عمومی تمرکز کنند، زیرا استفاده از اتومبیل شخصی مشکلات زیادی به بار میآورد. ساخت اتوبانها ضروری است، اما این موضوع میتواند باعث افزایش ترافیک شود. حملونقل عمومی در تهران ضعیف است. اتوبوسرانی ما خوب نیست و اگرچه بیآرتی نقش مثبتی دارد، اما هنوز هم به اندازه کافی توسعه نیافته است. مردم مجبورند با اتومبیل شخصی رفت و آمد کنند که علاوه بر ایجاد آلودگی هوا، باعث بروز مشکلاتی در پارکینگ و گرههای ترافیکی نیز میشود. باید به سمت توسعه حملونقل عمومی برویم، که این امر نیازمند سرمایهگذاری و زیرساختهای مناسب است.
عدالت شهری این استاد دانشگاه سپس با اشاره به کتاب «عدالت شهری» که به بررسی ویژگیهای یک شهر عادلانه میپردازد، گفت: طبق قانون اساسی، داشتن مسکن حق هر شهروند است. نمیتوانیم بگوییم کسی که پول ندارد، حق ندارد. این حق وجود دارد. خانم فاینشتاین، استاد دانشگاه هاروارد توضیح میدهد که شهری عادل است که همه گروههای اجتماعی از آن بهرهمند شوند، بهویژه گروههای فرودست. امروز اگر کسی در یک گوشه شهر یک آلونک بسازد، آن را تخریب میکنند. از نظر قوانین و مقررات شهری، میتوانند طبق ماده صد، آن را تخریب کنند، اما از نظر انسانی چه؟ هر انسانی که در شهر زندگی میکند، همانقدر حق دارد که من حق دارم. نمیتوانیم بگوییم که او بیدلیل از روستا به اینجا آمده است. حق مهاجرت حق هر کسی است که به شهر آمده و در آن زندگی میکند. مدیران شهری وظیفه دارند که برای این افراد نیز تمهیداتی فراهم کنند و نمیتوانند آنها را طرد کنند. همه افرادی که در شهرها زندگی میکنند، حق حیات دارند. به زعم فقر و نابرابری نمیتوانیم اینها را طرد کنیم. باید برای آنها راهحلی پیدا کنیم. قانونی که حقوق انسانها را زیر پا بگذارد، مشکل دارد. این حق هر کسی است که مهاجرت کند. یک شهر باید ظرفیت این را داشته باشد که این مسائل را حلوفصل کند. اگر خدمات و امکانات در همه جا وجود داشته باشد، مردم مجبور نمیشوند به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند.