میزان افت تحصیلی بی سابقه است، تعطیل کردن هرروزه مدارس پیامدهای وحشتناک دارد، گویا کسی به آینده کشور نمیاندیشد. از دوران کرونا که تعطیلی آموزشگاهها شکل گرفت تا این روزها که به خاطر ناتوانی از تأمین گرمایش راه آموزشگاهها بر دانشآموزان بسته میشود، بزرگترین آسیب آموزشی همه را گرفتار کرده است. صنایع کشور نیز گرفتار همین بحران هستند و تعطیلی مراکز تولیدی هم به امری عادی تبدیل شده است. این همه ناکارآمدی وناتوانی را چگونه میتوان توجیه کرد؟ هدر رفت منابع انرژی و نارسایی و تعطیلی کشوری که دارای بزرگترین منابع نفتی وگازی است نماد مدیریت کشور است. درهرکجای کشور برویم وروی هر موردی که دست بگذاریم بحرانها خودنمائی میکنند. سرنوشت دشتها وجلگهها ومنابع آبی زیر زمینی وآبهای سطحی را نگاه کنیم. فرونشستها به شهرهای بزرگ همانند اصفهان و بناهای تاریخی همانند نقش رستم و پاسارگاد رسیده است. چرا کسی از این خبرها برخود نمیلرزد؟ در فصل تنظیم بودجه به تخصیص منابع محدود نگاه کنیم سهم نهادهای تبلیغی وصدا وسیما وسهم دانشگاهها را ببینیم، نگاه به تبلیغات گسترده و تولید دانش ترسناک است. این سند نشان دهنده نوع نگاه حاکمیت به توسعه وپیشرفت است. گزارش دست اندازی های به بیت المال وخارج کردن منابع ارزی از کشور امری است که بسیار گفته و شنیده میشود ولی گویا مشکلی غیر قابل حل است. وجود باندها ومافیا در اقتصاد از زبان همه شنیده میشود و راه حلها شنیده وعملی نمیشود. اقتصاددانان از نگرانی برای آینده ایران فریاد میزنند وکسی نمیشنود، صاحب نظران میگویند وکسی توجه نمیکند. این همه نشنیدن واین همه ناکارآمدی و این همه بی اعتنایی به کارشناسان، ما را به کجا خواهد برد؟ جهان نمیایستد تا ما حرکت کنیم، شعار و توهم راهگشا نیست، واگذاری حل مشکل به زمان گرهی را نمیگشاید. واقعیت خود را برما تحمیل میکند، توکل با خرد ورزی معنا پیدا میکند. با این همه گوئی حاکمان به جای وانهادن کار به کارشناسان دلسوز وقدر زمان را شناختن وبرای پیشگیری از بحران دست به کار شدن راه حل را در انتظار فاجعه نشستن میدانند. تا دیر نشده اقدام کنید و نظر تکنوکراتها و با تجربهها را بگیرید تا بحرانها مهار شود.